• وبلاگ : شاهد
  • يادداشت : خيلي خيلي دردناک!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... بزرگه 
    مسلما رنج كشيدن به خاطر يه اشتباه و اونم از بين بردن انگشتان پسرك خيلي آسونتر از عذاب محروم كردن اون از داشتن نعمت پدره. از تو چاله افتاد تو چاه. با پسرش هم همينكار رو كرد.

    سلام

    خوش به حال ما كه دوستاني مثل شما داريم!!

    متن تفكر برانگيزي هست. راستي ما آدمها براي چي زندگي ميكنيم؟

    زندگي ميكنيم كه كار كنيم يا كار ميكنيم كه زندگي كنيم؟؟

    اما ازاين متن بهتر متن قبل بود و تذكر به جايي كه داديد. دعا كنيد.

    يا علي

    زبان سرخ!

    سلام
    چقدر بغض كردم..

    سلام

    اين پستتون يه جورايي متفاوت بود

    سعي مي كنم عصباني نشم كه بعدش كار به خودكشي بكشه

    گاهي وقتها زرق و برق وسايل ما رو از آدمها غافل مي كنه
    جالب بود

    خداي من!!!!

    واقعا حقيقت دردناك و تلخي بود..

    كاش بتونيم توي لحظه هاي سخت و پرفشار احساسمون رو در كنترل عقلمون قرار بديم.

    ممنون بابت تلنگر..

    + سعيدي راد 

    ممنونم از زحمات شما. سلام برسانيد.