• وبلاگ : شاهد
  • يادداشت : و تو.....
  • نظرات : 4 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام مجدد؛

    اشکال؟ خب اين که غزل نبود خودش يک اشکال است. نيست؟

    پاسخ

    عليک سلام. بله اشکال بزرگيه قرار بود غزل بشه ولي خب نشد که بشه!


    شعر رو واقعا خودتون گفتين؟!!

    بنويسيد که خوش مي نويسيد

    پاسخ

    اگه مطلبي از خودم نباشه حتما ذکر مي کنم. خوشحالم که خوشتون اومده

    سلام

    شتاب لحظه ي حسود رفتن است.
    که زود مي رسد...:(((((((((((((



    پاسخ

    ...و تو نگاه مي شوي...آه :(((((
    سلام.
    محشر بود.
    سايه تون چند وقتيه سنگين شده...
    که البته از کم سعادتي ماست!
    پاسخ

    سلام. لطف داريد... باور کن ماه رمضون تو وبلاگا چرخيدنم واسم سخت شده! از ماه رمضون فقط تشنگي و گرسنگيش رو مي فهمم ديگه!!


    سلام
    از اينکه سر زديد ممنونم !

    خسته نباشيد
    با تشکر
    amir215.persianblog.ir

    پاسخ

    سلام . سلامت باشيد. بازم تشريف بياريد...

    سلام؛

    غم انگيز بود... و با اين حال حس خوشايندي را منتقل مي کرد. يک جور نستالوژي... از آن چه ظاهرا ديگر نيست.

    و تو نگاه مي شوي، و تو غرور مي شوي تعبيرهاي تازه اي هستند و از آن ها زيبا تر "لحظه ي حسود". که زود...

    ----

    اول شما عکس اسن پل خسته را توي وب تان گذاشتيد يا من؟

    يا حق



    پاسخ

    سلام. تشکر از دقتتون . اي کاش اشکالات رو هم مي گفتيد... نمي دونم فکر کنم اول من ! چون وقتي اومدم دعوتتون کنم هنوز فضاي قبل از راهپيمايي بود وبتون.
    چه چيز برايت مشهود است.. شاهد؟
    پاسخ

    شما هم که شاهد شديد... شهود گفتني نيست!
    + مهم نيست 
    روحش شاد
    و چقدر ماشيني شده ايم!!!!
    پاسخ

    چقدر ....
     <      1   2