سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی انقلاب ما
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]

شاهد


*بسم الله الرحمن الرحیم *
*من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است ، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است .*
*درد دل آدمی را بیدار می کند ، روح را صفا می دهد ، غرور و خود خواهی را نابود می کند. نخوت و فراموشی را از بین می برد ، انسان را متوجه وجود خود می کند .*
*انسان گاهگاهی خود را فراموش می کند ، فراموش می کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است ، فراموش می کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود ، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود ، به پیش می تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود می آورد ، حقیقت وجود او را به آدمی می فهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می کند و دست از غرور کبریایی برمی دارد ، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را می فهمد و آن را توجه نمی کند .*
*خدایا تو را شکر می کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم .*
*خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است .*
*خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است .*
*خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد ، شرف ندارد .*
*خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع کنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .*
*خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند .*
*خدایا من کوچکم ، ضعیفم ، ناچیزم ، پر کاهی در مقابل طوفانها هستم . به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم .*
*ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم. ای پاهای من ، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید ، می دانم فداکارید ، می دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آئید ، اما من آرزوئی بزرگتر دارم ، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم ، به حرکت در آئید ، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید ، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید . این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید .ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید ، از شما می خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید . ای پاهای من سریع و توانا باشید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، چند لحظه بیشتر با قدرت واراده صبور وتوانا باش. به شما قول می دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید،آرامشی ابدی.دیگر شما را زحمت نخواهم داد.دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.*
*خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .*
*خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است مسح توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.*
*ای آتش مرا دریاب. مرا دریاب که در آتش دایمی می‌سوزم. صبرم به پایان رسیده. دل پردردم دیگر طاقت ندارد. با اشک به خود سکون می‌بخشم، ولی دیدگانم نیز دیگر رمقی ندارند.
خدایا به تو پناه می‌برم. مهر خود را آن چنان در دلم جایگزین کن که جایی دیگر برای عشق دیگران نماند. سراپای وجودم را آن چنان مسخر اراده خود کن که به دیگری نیاندیشم و محلی از اعراب برای اعمال دیگر نماند.
ای درد اگر تو نماینده خدایی که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته‌ای، تو را می‌پرستم، تو را در آغوش می‌کشم و هیچگاه شکوه نمی‌کنم.
بگذار بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود. باز هم صبر می‌کنم و خدای بزرگ را عاشقانه می‌پرستم، ای خدا این آزمایش‌های دردناکی که فرا راه من قرار داده‌ای؛ این شکنجه‌های کشنده‌ای را که بر من روا داشته‌ای، همه را می‌پذیریم. خدایا با غم و درد انس گرفته‌ام. آتش بر من سلامت شده و شکست و ناملایمات عادی گشته است.
خطر و مرگ دوستان صادق من شده‌اند. از ملاقاتشان لذت می‌برم و مصاحبتشان را آرزو می‌کنم.
خدایا کودک که بودم از بلندی آسمان و ستارگان درخشنده‌ای لذت می‌بردم، اما امروز از آسمان لذت می‌برم زیرا بدون آن خفه می‌شوم، زیرا اگر وسعت و عظمت آن از شدت درد روحیم نکاهد، دیگر خفه می‌شویم.*
*والسلام *
با تشکر از دوستانم در خبرگزاری ایکنا که این مطلب عالی رو برام ایمیل کرده بودن.



شاهد ::: چهارشنبه 87/11/2::: ساعت 10:28 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 102
کل بازدید :767821
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : شاهد[596]
نویسندگان وبلاگ :
اون یکی شاهد (@)[14]


« زبانی دارم که مانند تیغ زهراگین است. با همین زبان از عظمت ملت خود که دارای مکارم بسیار است دفاع می کنم.»
 
 
 
>>لینک دوستان<<
لحظه های آبی
فصل انتظار
پیاده تا عرش
کلبه
بندیر
جبهه وبلاگی غدیر
جامانده
اس ام اس های مثبت
سلمان علی ع
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
مهربان
سامع سوم
نی نی شاهد
گل آفتابگردون
پا توی کفش شهدا
دریای دل
میم.صاد
سیمرغ
دفاع مقدس
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
یک نفس عمیــــــــــق
طوبای محبت
مهربانی
خاکریز ولایت
هیئت فاطمیون شهرضا
یک جرعه آسمان
عشق نامه
تربت دل
غزه در فلسطین
آنتی التقاط
نگاهم برای تو
حاج آقا مسئلةٌ
حقیقت بهائیت
از این دست
خواهر خورشید
دیسون
نیروی امنیتی
پـــــــــلاک
دکتر علیرضا مخبردزفولی
ناصیران
منم سلام
هنر آشپزی
تمهید سبز
کِلکِ بی کلک
خاک
خاکریز مقاومت دزفول
رحمت خدا
ارمینه
تا اقیانوس(میثم خالدیان)
یاد شهدای اندیمشک
اهدنا الصراط المستقیم
شاعرانه(عبدالرحیم سعیدی راد)
از 57
موجی
ملامحمد علی جولای دزفولی
بانک اشعارعاشورایی(سعیدی راد)
حروف سیاسی
وسعت دل
بُنگروز(پرموز)
ناگهان ترین
سبوحا- حاج اقا جلیلی
کیستی ما(یامین پور)
خورشید عالم تاب
یادداشتهای یک خبر نگار
سراب طنز
مرکز عاشورا دزفول
چوب خدا
راه 57
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اهواز
بچه های مسجد نجفیه دزفول
فاتحان دز
حسین سنگری
الف دزفول
التیام ( شعرهای مستعان)
گروه فعالان مجازی نخیل
بسیجیان پایگاه شهید سیادت
یاد شهیدان و رزمندگان اندیمشک
لبیک یا امام
شهید روح ا...سوزنگر
یک طلبه
پاورقی
خاطراتی شیرین از یک زندگی مشترک
باشگاه خبرنگاران-ویژه نامه شهادت حضرا زهرا(س)
عطار نــــــــــــامه
زن،بصیرت،عفاف و حجاب
نرمافزار مدیریت اطلاعات شهدا(ایثار)
کلیـــــد
میثاق(مسجدامام حسن عسکری دزفول)
خاطرات شهدا
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<