چند روز پیش اسم کسی رو شنیدم که مظلومیتش اعصابم رو خورد کرد!
یه شهید، یه سردار دوران جنگ، کسی که حتی از نظر رتبه نظامی بالاتر از نامهای اشنایی چون شهید همت و باکری بود، یه کسی که تا لحظات اخر جنگ هم فرمانده بود و تو خط مقدم جبهه جولان می داد، اما امروز...
« شهید علی هاشمی ». یه عرب اهوازی! از دل خوزستان.
قبل از انقلاب مبارز بود و چند بار گرفتار ساواک و شهربانی، و بعد از انقلاب هم یار مخلص امام.
مأمور تشکیل سپاه تو حمیدیه شد. می دونید تشکیل سپاه تو اون موقعیت یعنی چی؟ یعنی یه نفر پاشه بره تو یه منطقه و خودش ، با فکر خودش ، با ایده ی خودش و بدون امکانات مردم رو جذب کنه و آموزش بده و یه نیروی نظامی تشکیل بده. واقعا کار سختیه! بعد تشکیل یه گردان از بچه های حمیدیه و مناطق و شهرهای اطراف و پیروزیهای بزرگ این گردان و نقش عظیمش در ازادسازی سوسنگرد و در نتیجه «علی هاشمی» شد فرمانده سپاه سوسنگرد. و بعد مأموریت جدید: تشکیل سپاه منطقه 6. تنها سپاه منطقه ای که تا اخر جنگ تشکیل شد. یعنی «علی هاشمی» شد فرمانده سپاه !
من از زبون سردار محسن رضایی شنیدم، چه شناسایی هایی که باید خود فرماندهان شبونه سوار قایق می شدن و می رفتن تو دل دشمن. کیا؟ حاج همت ، حاج حسین خرازی و« شهید حاج علی هاشمی»!
و در اخر هم تو روزهای پایانی جنگ، تو نیزارهای هور ، بعد از یه درگیری سخت که خیلی ها شهید شدن و خیلی ها هم اسیر، هیچ کس نفهمید فرمانده چی شد.
بعدها که اسرا هم ازاد شدن می گفتن یه ماشین بوده که احتمالا فرمانده سوارش بوده و مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفته و اتیش اثری از اون به جا نذاشته.
«هاشمی» خیبری بود. درسته که خیبری سوز داره، دود نداره! اما تا این حد؟واقعا شما تا حالا اسم این شهید جاوید الاثر رو شنیده بودید؟
من که میگم فقط چون ایشون خوزستانی بود و از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله تهران نبود انقدر ناشناس باقی مونده. واقعا تبعیض تا این حد! اخه چرا؟
این گفته من خدای نکرده توهین یا بی ادبی به شخصیت سرداران بزرگی چون حاج همت یا باکری یا حاج حسین خرازی نیست ، که اونها حق بزرگ و ادا نشدنی بر گردن هممون دارن اما روی حرف من با اونهایی که وظیفه اشنا کردن نسل سوم با اون قهرمانان رو بر عهده دارن که ...