سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی انقلاب ما
دانش، ثمره حکمت است و درستی ازشاخه های آن . [امام علی علیه السلام]

شاهد


این روزها یادآور روزهای پایان جنگ و روزهای جام زهر و قطعنامه ی 598 هست ..

جدای از خاطرات تلخ و شیرینی و عبرتهای فراوان سیاسی ای که این روزها به یادمون میارن برای من همیشه تلنگری برای عدم هک شدگی هستن!...

هنوز دبستان می رفتم که روزی از روزها از قضا دست روزگار به من تنگ آورد و برای تهیه برگه A4 مورد نیاز نقاشیم رفتم سروقت سامسونت ابوی بزرگوار که البته منزل تشریف نداشتند و دیدم که ای دل غافل چه نشستم که سامسونت رمز داره!

من هم چون دیدم که حیفه عطش نقاشی در جان قلم بخشکد لاجرم زدم تو خط روانشناسی پدر محترم و برآن شدم تا اعداد سه رقمی مهم براشون رو یکی یکی بتستم!

طبق قاعده اولین عدد شماره شناسنامه شون بود که نبود! ... پس کمی دایره تفکر رو بیشتر کردم و پیش خودم گفتم این مردان جنگ براشون جنگ و دفاع و فرمان امام از همه چیز مهمتره پس باید یه سه رقمی تو این مایه ها پیدا کنم و اولین انتخابم عدد 598 که شماره قطعنامه پایان جنگه بود و ... احسنت به هوش خودم که دقیق زدم به خال و سامسونت تَلَق کنان همی بازگردیدندیآفرین

الغرض .... در انتخاب رمزها و پسوردهای مورد نیاز در زندگی تون دقت بیشتری به خرج بدید تا مورد هجوم روانشناسان کوچک قرار نگیرید .. از ما گفتن!نکته بین

امنیتی نوشت: بزرگی می گفت اگر کلمه عبورتان تنها از حروف یا تنها از اعداد تشکیل شده باشد یافتن آن برای یک هکر ده دقیقه طول خواهد برد! اگر مخلوطی از عدد و حروف و علامت ها باشد ، نیم ساعت و اگر مخلوطی از عدد و حروف و علامت ها به همراه استفاده از Caps lock در بین حروف باشد (که بهترین حالت پسورد است) نهایتا 24 ساعت زمان برای هک شدنتان لازم است!! ... امنیت هم امینت های قدیمترسیدم

امنیتی نوشت2: هیچ گاه کلمه عبور خود را روی سیستم ذخیره نکنید... حتی شما دوست عزیز!



شاهد ::: چهارشنبه 91/5/4::: ساعت 6:38 صبح


در را که بستم

شکستم

هر روز صبح بخیر می گویم به خرده هایم

انگار از صدایم خوششان آمده که هی بیشتر می شوند

ریزتر می شوند

*****

در را که بستم

گذشتی

اشک می ریزم به پهنای رفتنت

تا آب باشد پشت سرت را ...

آب هم آب های قدیم!

*****

در را که بستم

دنیا

تمام شد. 



شاهد ::: چهارشنبه 91/4/28::: ساعت 7:54 صبح


بعضی حرف ها برای نگفتنند

بعضی صداها برای نشنیدن

بعضی بغض ها برای نشکستن

بعضی اشک ها برای نباریدن

بعضی آدم ها برای نبودن...

چشم بصیرت می خواهد فهمیدن این ها

کاش از همان اول حدقه ی چشم هایم برای بصیرت اندازه بود

حالا گندش را دراورده ام با این نفهمیدن هایم

تو خودت را اذیت نکن

بالاخره غمت سر عقل می آورد چشم هایم را



شاهد ::: یکشنبه 91/4/25::: ساعت 2:56 عصر


قران

فولدر قرآن را باز می کنم و تراک به تراک اجرایش می کنم ، آن هم فقط با یک دابل کلیک!

کاش این دابل کلیک را روی تمام زندگی ام تعمیم می دادم و می شدم آنچه تو می خواهی....

 خدائیش عجب صبری داری خدای من! این همه آدم بسازی و بعد هم جلوی چشمت راست راست بزنند زیر خدائی ات!

چقدر قسم می خوری تا حرفهایت را جدی بگیریم

این یعنی اینکه می دانی ما خیلی هم چیز شریفی نیستیم و روی حرفمان حسابی نیست وگرنه همان یک قول روز الستمان کافی بود دیگر!

هی داد می زنی: "یا ایها الانسان " گوش کنید ... هی! " یا ایها المؤمنون" لااقل شما گوش کنید! ...

... و ما مثلا مؤمنان که هر روز و هر روز حرفهایت را می خوانیم...

می شنویم...

صدای زنگ موبایلمان حرفهای توست ...

اول برنامه هایمان حرفهای توست ....

و تازه، تازگیها مراسم می گیریم برای خواندن حرفهایت در حد جشن های 2500 ساله ...

اما .. شرمنده... وقت نداریم گوش کنیم !

شاید وقتی دیگر...



شاهد ::: شنبه 91/4/24::: ساعت 9:28 صبح

 
98

18 تیر 78 بود که فتنه خود را نشان داد ... شهید سازی ها رو شدند ... آتش زدن ها شروع شدند ... ما در عجب بودیم ... و امام خامنه ای ردای مبارزه با فتنه را یک تنه بر تن کردند ....

خرداد 88 دوباره فتنه، فتنه تر شد ... شهیدسازی، شهیدسازی تر شد ... آتش زدن ها، آتش زدن تر شد ... ما در عجب تر بودیم .... و امام خامنه ای باز هم دست فتنه را رو کردند ....

حواسمان به 98 هست؟



شاهد ::: پنج شنبه 91/4/22::: ساعت 11:10 عصر


چقدر عربستان این روزها را دوست دارم ...

چقدر برایم آشناست تکبیرهایش ...

چقدر شبیه روزهای پیغمبر است ... روزهای بدر ... روزهای حنین...

چقدر دعا کردیم برای دیدن این روزها ... برای "الموت لآل سعود" از دل آل سعود ...

چقدر بعضی مرگ ها دلنشینند!

این روزها دعای عهدمان را بلندتر بخوانیم ...



شاهد ::: پنج شنبه 91/4/22::: ساعت 5:47 صبح


در آغوشم که میگیرمش انگار بوی خدا را بیشتر حس می کنم ...

معجزه یعنی او ... که می داند چطور باید بخورد ... چطور باید بخوابد ... چطور باید زنده بماند....

یعنی موجود کوچکی که خدای بزرگی دارد ...

گوشم را همیشه نزدیک دهانش نگاه می دارم ، شاید حواسش نباشد و یک بار هم که شده آرام و زیر لب از روزهای پیش خدا بودنش بگوید ... از لحظه ی قالوا بلی ...

چشم های بادامی اش را که باز می کند انتهای نگاهش را به دنبال چهره خدا می کاوم ...

کاش همیشه انقدر پاک بمانی کودک من...

چشم هایت را برای دیدار موعود باز نگهدار .... تو لیاقتش را داری!

تو نشانه ی آشکار مهر و قدرت خدای منی ... مبینای من

پ ن : 20 روزگیت مبارک :)



شاهد ::: سه شنبه 91/4/20::: ساعت 11:19 صبح


خوب نگاهم کن شاید بشناسی

من

همان آیکون اعتماد به نفس دیروزم ...

 



شاهد ::: یکشنبه 91/4/18::: ساعت 2:13 عصر


در کرب و بلا نشد که بی تاب شویم

در حادثه ی عطش نَمی آب شویم

ای کاش که با مرحمت حضرت عشق

تا چشم اجل ندیده توّاب شویم

(شعر از شاهد)



شاهد ::: شنبه 91/4/17::: ساعت 11:43 صبح


نیمه ی برات است و شب مرادمندی...

کاسه دست می گیرم و یکی یکی درب خانه ها را می زنم ... شاید مشت آجیلی هم از دست های تو توی کاسه ام ریخته شود و من بشوم خوشبخت ترین آدم دنیا...

امشب برات می خواهم ... برات دیدارت ... امشب ویزای آسمان با دستهای مهربان تو امضا می شود و من پشت درهای سفارتخانه ی عشقت دعای فرج می خوانم و بند بند انگشتهایم را تسبیح می کنم برای سلامتی تو ....

عریضه هایم را طومار طومار به آب می اندازم و روی دوش ماهی ها تا چشم های تو می فرستمشان و چشم می دوزم به ماهی ها که تندتند جابه جا می شوند و انگار می خواهند گم کنم مسیر رفتنشان را...

آی ماهی ها! به آقا بگویید اینجا دلی تنگ است ....

مسیر آمدنت را گناه پر کرده ست

کبوتری شو و پــرواز کن بیــا آقا

(شاهد)

پ ن: اللهم عجل لولیک الفرج ... تحویل سال انتظار ... شب نیمه شعبان ... رأس ساعت 24 .. همه با هم ... هرجا هستیم .... رو به قبله ... دعای سلامتی آقا امام زمان (عج) می خوانیم .



شاهد ::: چهارشنبه 91/4/14::: ساعت 1:33 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 147
بازدید دیروز: 23
کل بازدید :781728
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : شاهد[596]
نویسندگان وبلاگ :
اون یکی شاهد (@)[14]


« زبانی دارم که مانند تیغ زهراگین است. با همین زبان از عظمت ملت خود که دارای مکارم بسیار است دفاع می کنم.»
 
 
 
>>لینک دوستان<<
فصل انتظار
لحظه های آبی
پیاده تا عرش
کلبه
بندیر
جبهه وبلاگی غدیر
جامانده
اس ام اس های مثبت
سلمان علی ع
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
مهربان
سامع سوم
نی نی شاهد
گل آفتابگردون
پا توی کفش شهدا
دریای دل
میم.صاد
سیمرغ
دفاع مقدس
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
یک نفس عمیــــــــــق
طوبای محبت
مهربانی
خاکریز ولایت
هیئت فاطمیون شهرضا
یک جرعه آسمان
عشق نامه
تربت دل
غزه در فلسطین
آنتی التقاط
نگاهم برای تو
حاج آقا مسئلةٌ
حقیقت بهائیت
از این دست
خواهر خورشید
دیسون
نیروی امنیتی
پـــــــــلاک
دکتر علیرضا مخبردزفولی
ناصیران
منم سلام
هنر آشپزی
تمهید سبز
کِلکِ بی کلک
خاک
خاکریز مقاومت دزفول
رحمت خدا
ارمینه
تا اقیانوس(میثم خالدیان)
یاد شهدای اندیمشک
اهدنا الصراط المستقیم
شاعرانه(عبدالرحیم سعیدی راد)
از 57
موجی
ملامحمد علی جولای دزفولی
بانک اشعارعاشورایی(سعیدی راد)
حروف سیاسی
وسعت دل
بُنگروز(پرموز)
ناگهان ترین
سبوحا- حاج اقا جلیلی
کیستی ما(یامین پور)
خورشید عالم تاب
یادداشتهای یک خبر نگار
سراب طنز
مرکز عاشورا دزفول
چوب خدا
راه 57
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اهواز
بچه های مسجد نجفیه دزفول
فاتحان دز
حسین سنگری
الف دزفول
التیام ( شعرهای مستعان)
گروه فعالان مجازی نخیل
بسیجیان پایگاه شهید سیادت
یاد شهیدان و رزمندگان اندیمشک
لبیک یا امام
شهید روح ا...سوزنگر
یک طلبه
پاورقی
خاطراتی شیرین از یک زندگی مشترک
باشگاه خبرنگاران-ویژه نامه شهادت حضرا زهرا(س)
عطار نــــــــــــامه
زن،بصیرت،عفاف و حجاب
نرمافزار مدیریت اطلاعات شهدا(ایثار)
کلیـــــد
میثاق(مسجدامام حسن عسکری دزفول)
خاطرات شهدا
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<