با سلام
از اينكه هميشه به وبلاگ ما سر ميزنيد ممنون
از اينكه هنوز لينك وبلاگ ما را توي وبلاگتون قرار نداديد نه ممنون!
-------------------
با اجازتون لينك يادداشت .اسم منو خدا ميدونه. داخل لينكهاي روزانه ي وبلاگم قرار ميدم.
سلام مامان قهرمانم :
ميدوني ..حالا كه روز تولدته من و آبجي مي خواستيم قشنگ ترين هديه رو برات بخريم ولي نمي دونستيم چي بخريم.دختر خاله مي گفت برات يه دست كامل لوازم ارايش بخريم..ميگفت اگه مامانت ارايش كنه زخم هاي روي صورتش كمتر معلوم مي شه..مي گفت : زشته يه معلم با سرو صورت زخمي سر كلاس بره...ميگفت: شاگردهاش مي فهمند شوهرش...ميدونم تو هيچ وقت براي خودت از اين چيزها نمي خري...آخه همش رو مي دي پول دارو و بيمارستان بابا...بابا هم كه تو رو كتك ميزنه...فحش مي ده...حرف هايي مي زنه كه ما نمي فهميم...فقط مي بينيم و گريه مي كنيم.من و آبجي خوب مي فهميم كه وقتي بابا موجي مي شه تو دستاي مارو مي گيري و مي بري تو اتاق ديگه.. بعد مي ري تا بابا كتكت بزنه و موهاي قشنگتو بكشه... من و اون خوب مي دونيم چرا اين كارو مي كنه .اخه اگه تو نري جلوي بابا اون خودشو مي زنه ... دست خودش نيست...تو هم چون بابا رو خيلي دوست داري نمي خواهي بابا خودشو بزنه ... به قول خودت يه ذره از سهمت و فداكاري هاش رو ميدي...از تركش هاي توي بدنش...از موجي شدنش...از... ما مي فهميم كه وقتي بابا اروم مي شه سرش رو مي گيره و چقدر گريه مي كنه...وقتي مي فهمه چيكار كرده ناراحت مي شه...دستت رو مي بوسه...تو هم گريه مي كني ...من و ابجي صداي گريه تو و بابا رو مي شنويم.مامان جون:مامان خوب و قهرمانم: پس سهم ما چي مي شه؟ما هم مي خوايم مثل تو وبابا قهرمان باشيم...مي خوايم روز تولدت پول هامون رو بديم به تو تا براي بابا دوا بخري ...فقط تو رو خدا اين دفعه بذار بابا ما رو جاي تو كتك بزنه ...
مامان جون : تولدت مبارك.
سلام دوستم
مهم نوشتن نيست كه بخواي بخاطر دير شدنش احساس شرمندگي كني مهم اينه كه اون لحظه اي كه شنيدي همچين توهيني شده احساس درد بکني......
التماس دعا.......