سلام
اول اينكه لازم نيست ديگه زحمت بكشي خودم اومدم . دوم اينكه خاطره فراموش ناشدني بود كه بهتره بگم تلخ و شيرين...... يه تغيري توي نوع نوشتنتنون دادين خيلي خوبه توصيفات و تصوير سازي هاي قشنگي رو شروع كردي ولي اشكال هم زياد داشت كه بارز ترينشون اينه كه (صداي زوزه تركشي گوشمو نوازش داد !) كه هيچوقت صداي زوزه تركش گوش رو نوازش نميكنه بلكه آرامش رو از آدم ميگيره . البته منم به عنوان يه خواننده دارم ميگم منظورم اين نيست كه من بيشتر از شما بلدم نه بابا...... ما كجا و شما كجا... به هر حال قشنگ ترين نوشته اي كه تا حالا ازت خوندم چند نوشته پايين تره كه عنوانش اينه ( يادم نبود به يادت باشم ) از نظر ادبياتي خيلي قشنگ نوشتي . چقدر من حرف زدم با اين حال ميريضم راستي زياد به نوشته هام خيره نشو شمام سرما نخوري .... هر چند فكر كنم دير گفتم الباقي نقد اين مطلب بماند براي فرصتي ديگر منم به روزم بازم شايد تلخ ولي ما ديگه عادت كرديم شايد پوستمون كلفت شده . يا حق .