کلي نوشتم اما صفحه بسته شد.يه بار بدون توهين نوشتيم اون هم انگار قسمت نبود ادميزاد باشيم.
بگذريم
جواب "مهم نيست" چيزي جز خاموشي نيست چرا که از قديم گفتند جواب آنها همين است
اول با بزرگه حرفهايي زدم که خلاصه اي از اون رو مي گم.حرف من هم از اول اصلاح بوده.اصلاح حکومت.باور کنيد هيچ کدام ما قصد براندازي ندارم.اما حکومت نمي خواد اصلاح شه.چرا وقتي يه نفر تنها يه سوال مي پرسه: چرا نبايد از رهبر انتقاد کرد؟" نه سال تبعيد مي شه.فقط همين سوال نه بيشتر نه کمتر.مي دونيد کيو مي گم حتما.کسي مثل صفايي فراهاني به خدا قصد خدمت به اقتصاد رو داره نه قصد براندازي
مي دونيد مشکل کجاست؟مشکل نوع نگاه و ايدئولوژي حکومته.اگر کسي قصد خدمت داشته باشه و مردم براش مهم باشن اما تفکرش با آقايون نخونه بايد خونه نشين بشه.اما مسئله اينجاست که حتي يک آدم بي دين و لاييک هم اگر بخواد خدمت کنه بايد ازش استفاده بشه.ببينيد هستند افرادي که دين ندارند اما آزاده اندوآزادگي يعني چه؟ شخصي مثل شاملو دين نداشت.يک اگزيستانساليست بود.اما به ادبيات چنان خدمتي کرد که سالهاي سال اين خدمت پايدار خواهد بود.بحث تفکراتش نيست بحث خدمت به شيوه هاي ادبي ست.حال اين آدم چرا بايد محبوس باشد؟درست افرادي که در زمان ستم شاهي طرد شده بودند حالا هم طرد شدند
از بي دين بودن يک فرد يا مسيحي بودن و سني بودنش بگذريم الان يک ايراني شيعه هم اگر ايدئولوژي اش در راستاي حکومت نباشه طرد مي شه.بحث اين نيست که هشت سال اصلاحات بود حالا هشت سال حجتيه ها باشند.نه بحث کلي حکومته.اين خيلي ريشه ايه
مشکل اصلي ايران اقتصاد و فقر نيست.نه
اينها زير مجموعه مشکل بزرگتري هستند.آزادي فقر رو از بين خواهد برد.منظورم هرج و مرج و فساد اخلاقي نيست.آزادي سياسي و بيان ديدگاه ها.آزادي حضور افراد.فکر مي کنيد چرا فرار مغزها داريم.نه اونها وطن فروش نيستند.انهايي که هيچ ندارند وطن مي فروشند.منافقيني که هيچ چيز ندارند خود را مي فروشند
اين همه پزشک داريم که خدا رو هم قبول ندارن.اما آنچنان بر حسب وظيفه انساني به مردم خدمت مي کنند که ادم مي ماند از ديندارها
حالا حکومت يک نفر نخبه رو که منتقد نگاه دولته اما حاضر با تمام توان خدمت کنه رو کنار مي زنه.اون نخبه چي کار کنه؟
چرا ايران با اين همه جذابيت فرهنگي و اقليمي نبايد سرمايه گردشگري داشته باشه.اين عثماني ها يک دهم جاذبه هاي تاريخي مارو دارند اما به اندازه نفت کشور سرمايه جذب کردند
اين قانون ها و ايدئولوژي ها
آره درسته.ايران الآن در يک حصار وجود داره که هيچ کس جرات نمي کنه وارد شه.حتي ملت و مردم کشورها هم مي ترسند وارد اين خاک بشن.چرا که فکر مي کنن ايران ويرانه اي در آشوبه.نه.تقصير مردم و رسانه هاي خارجي نيست.تقصير حکومته
وگرنه ملت دنيا صف مي کشند که ايران رو ببينن
تمام اين آزادي ها به دور از فساد اخلاقي ريشه فقر رو از بين خواهد برد
رئيس دولت شعار مي ده که بياييد و نظراتتون رو بگيد ما استفاده مي کنيم.اما همه مي دونيم که نظر نظر خودشونه
هزاران استاد فرهيخته حاضرن حتي به همين دولت کمک کنند.اما بهشون توهين مي شه
کشورهاي بيگانه غلط مي کنن دخالت کنن.باور کنيد همين تندروهايي که در خيابان شعار مرگ بر ... سر مي دند و سبز مي بندن وقتي بفهمن قراره اجنبي وارد بشه جلوشو مي گيرن.الآن در فشار بدي هستند.در يک خفقان به سر مي برند
حکومت بايد آنقدر جرات داشته باشه که بگه من اشتباه کردم.اما غرور آقايان اجازه نمي ده.اشتباه رو به گردن مهره هاي سوخته نظام مي اندازند
من خودم الآن مي گم که اشتباه کردم.در اين چند روزه و در اين مدت
نبايد توهين کنم به افراد.توهين به افراد مسئله اي رو حل نمي کنه
اما در جواب شاهد عزيز
ما براي تغيير وضع موجود اومده بوديم.اين چهل ميليوني که راي دادند افرادي بودند که بحال يک راي هم نداده بودند.مسعود کيميايي رو خود من باهاش صحبت کردم.کسي که يک راي هم در عمرش نداده اما براي تغيير و خفقان اومد و راي داد تا وضع تغيير کنه.اين همه آدم در خارج از کشور اومدن براي تغيير
ما فکر نمي کرديم اينقدر وقاهت باشه که با شعور ملت بازي شه
وقتي هنوز شمارش آرا شروع نشده بود و من در سايت الف احمد توکلي ديدم که نوشت بيست و چهار ميليون راي براي احمدي نژاد...!
و صبح از همسرم پرسيدم هنوز 24 نشده و اون گفت نه نوزده تاست تا اينکه شهر به همون رقم رسيد فهميدم چه سناريويي نوشته شده
اعتراض مردم به حضور رئيس دولت نيست.در اين چهار سال ما هم سکوت کرده بوديم.چرا که اگر اينبار هم به واقع مردم انتخاب کرده بودند چيزي نمي گفتيم
و حالا اصلا بحث موسوي و هاشمي و دعواي اين افراد نيست.اينها بازي هاي هيجان انگيز چند تا مخالف قديميه که کينه هاي گذشته شون رو باز کردند
کليت حکومت اون چيزي نيست که مردم در 57 مي خواستن.چرا مادربزرگ من در يک روستا که شوق خميني داشت الان بايد بگه خدا شاه رو بيامرزه.خب اينها از عوام هم پايين ترند.
مردم ما به خاطر فقر انقلاب نکردند.مردم ما در خفقان رنج مي برند.آزادي نداشتند.قانون نداشتند.صد سال است که ايران به دنيال قانوني ست که اجرا شود.اما وقتي گفته مي شه که برق هم براي شما رايگان است عده اي کج فهم فکر مي کنند واقعا امکان پذريه.همه ما مي دونيم براي کشوري که مي خواد پيشرفت کنه امکان نداره که اين داستان ها باشه.حالا عده اي از عوام مي گند کو برقي که قرار بود مجاني باشه.اما ما که از ابتدا مي دانستيم چنين چيزي امکان نداره به اون آزادي و جمهوري رو مي خواستيم.اسلامي که به خرافات رسيده بود.اسلامي که در حد شمع روشن کردن يک سقاخانه بود و عاقدي با لباس روحاني که در دربار شاه هم بود
ما به دنبال مجاني کردن برق نيستيم.آزادي
آزادي اين نيست که فقط حجاب نباشه.تا حرف آزادي مي آد کج فهم ها به اين سمت مي رن
آزادي يعني همينکه روزنامه انديشه نو پيام رهبر رو چاپ نکنه اما بسته نشه
باور کنيد همين مسئله کوچک زمينه ساز وحدت و پيشرفت مي شه
خيلي نوشتم.ببخشيد.مي خوام به اون نقطه مشترک برسيم لااقل خيال خودمون راحت شه
آي دستم...