براي بار اول شعر خوبي بود...
راستي اين قضيه از بلاگ تا پلاک چيه؟ البته اگه از خوردني ها و سانديس فاکتور بگيريد.
ياحق!
سلام مي بينم كه كوثر جونم طرفدار زياد پيدا كرده. اين كه چيزي نيست. منم دلم براش تنگ شده ناسلامتي ... بزرگه ايم ها. يه هفته است كه نديدمتون و براي سال نو عيد ديدني و روبوسي و ... نداشتيم.
ولي سردشت حال داد . خيلي چسبيد جاتون خالي بود. سال نو به شما و دوستاي باحالتون مبارك.
سلام.
زيارت قبول .
مثل هميشه شعراتون بيسته
سلام. فرا رسيدن سال جديد و عيد نوروز رو به شما تبريک مي گم. اميدوارم سال خوبي رو در پيش رو داشته باشيد.مجيد فضيلت پور
سلام همسفرخوبيد ؟سال نو را پيشاپيش تبريک ميگم.
با افتخار وبلاگت را در وب سايت اسلام در اروپا لينک دادم.موفق باشيد. يا علي
بسم رب الشهدا
سلام... احوال شما...
اين شعرو همون موقع كه خونده شد خيلي خوشم اومد خصوصا جمله آخرش... تنها نشه يه وقت آقا...
دلم واسه كوثر يه ريزه شده...
التماس دعا همسفر
البته اينم سرخ پوست نيست بلكه سفيد پوسته مگر اينكه از مانيتور شما صورتش سرخ نمايش داده باشه !!!
كه اينم ميشه بگي از خصوصيات وبه ...
به حق چيزاي نديده و نشنيده
در ضمن مي تونيم بعد از بررسي عينكمون و تميز كردن گرد و خاكاي روي اون (احتمالا از شرهانيه!!!) ببينيم كه يه جنگي مو كوتاه نكرده ي وب نويسه كه قلمشو گذاشته روي سرش!!!!!!!!!!!!!(البته اينو فِلبِداهه به ذهنم خطور كرد)
سلامشما ديگه چرا؟!! شما که شاهد اينهمه ... اونم توي جامعه اي که مي دونيم مجازيه ، ديگه چرا ؟ در ضمن به اين ماسک هاي ظاهري نيست، بل به دله !!! به حاج مهدي سلام برسونيد. کوثر رو هم از طرف من ببوسيد.
موفق باشي و مظفر.