• وبلاگ : شاهد
  • يادداشت : اعتقاد ما
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جوش ميارم از جهل مركب شما 
    «دروغ» که به «بار» بنشيند، «انحراف» آغاز مي‌شود. «متوليان امر»، از فرط «ناتواني» در اداره کشور و «حسادت» بي‌اندازه به مديران طراز اول، در ميان عده اي بي کفايت محصور شده‌اند. مدعيان اصول، سالهاست هم پياله رمالان و جنگيران‌اند و به دام بدمستي آنان گرفتار امده‌اند. «جريان انحرافي»، اسم رمز «اين گرفتاري و آن ناتواني» است.

    جريان انحرافي، تازه‌ترين نسخه? يک «انحراف ?? ساله» است – و مگر مير حسين از اين انحراف ?? ساله نگفته بود؟ -. «قدرت مطلقه» در ?? سال اخير هر بار که به بحران مي‌رسد و فاجعه‌اي مي‌آفريند، با قرباني کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگي ذاتي‌اش» را مثلاً! تطهير مي‌کند. روزي به نام سعيد امامي به نظافت خويش مي‌کوشد، باري به نام کهريزک و مرتضوي تجاوزش را پنهان مي‌کند و امروز هم به نام رمالي و مشايي، دولت نامحمودش را محدود مي‌کند و اصيل‌ترين باورهاي مردم را معرکه? قدرت مي‌سازد تا دين و آئينمان مضحکه? خاص و عام شود!

    هيچ چيز تازه نيست! قصه? ميدان داري اجنه بر عرصه? مديريت کشور، «رمز شکستن يک سکوت ?? ساله» است و تکرار حکايت «سگهاي گشاده و سنگ‌هاي بسته» است که «ميرمـان» گفته بود. دعواي اجنه بر سر انتخابات آتي، «تعبير خواب بامدادي شيخ» است و روياي قدرت آقازاده هاست و جاري شدن سيل خرافه و «به گل نشستن» کشتي نظام، اثبات ماجراي مشهور «بيل و پيل» است که «هاشمي نوشته بود».

    معلوم نيست «مصباح» هدايتشان! چرا در ميان خيل سوال‌هاي بي‌جواب «خاموش» نشسته است و نظريه‌پرداز حکومت اسلامي و تئورسين «فرقه مطلقيه» نمي‌گويد که قدرت خداي گونه و مطلقيه چگونه مسحور اجنه? شيطان شده است؟

    جهلشان مرکب است، که اگر نبود مي‌دانستند تکرار سخنان رهبران جنبش، دست کم اقرار به يک اشتباه ? ساله است! جهلشان مرکب است که اگر نبود مي‌دانستند انکار آمارهاي دولت پس از ? سال ‌‌نهايت بي‌هنري است حتي اگر نامشان به هنر آراسته باشد! جهلشان مرکب است که اگر نبود مي‌ديدند که چگونه فاسد‌ترين مردمان بر اريکه? قدرت‌اند و بهترين فرزندان کشور در زندان محصورند. جهلشان مرکب است که اگر نبود مرز شجاعت و شقاوت را، مي‌ديدند و به شجاعت نداشته? دولتمردان نمي‌نازيدند و «نزديکيشان را با آنان جار نمي‌زدند» و «دروغ را از راست» مي‌شناختند. راستي که «جهل مرکب، بر بصيرتشان غبطه مي‌خورد!»