سلام؛
به سلامتي.
خوش باشيد هميشه به رغم ميل بدخواهان.
با شعري تازه براي زادگاهم به روزم...
سلام
ما پنجشنبه همايش شعر بود رفتيم اهواز جات خالي مرغ مونده بهمون دادن اخ چه بد مزه بود،اما در كل با خوش گذشت با بچه هاي شاعر ، راستي نتيجه همايشي كه شما رفتي چي شد؟؟؟ باپست جديد به روز هستم .
جريان انحرافي، تازهترين نسخه? يک «انحراف ?? ساله» است – و مگر مير حسين از اين انحراف ?? ساله نگفته بود؟ -. «قدرت مطلقه» در ?? سال اخير هر بار که به بحران ميرسد و فاجعهاي ميآفريند، با قرباني کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگي ذاتياش» را مثلاً! تطهير ميکند. روزي به نام سعيد امامي به نظافت خويش ميکوشد، باري به نام کهريزک و مرتضوي تجاوزش را پنهان ميکند و امروز هم به نام رمالي و مشايي، دولت نامحمودش را محدود ميکند و اصيلترين باورهاي مردم را معرکه? قدرت ميسازد تا دين و آئينمان مضحکه? خاص و عام شود!
هيچ چيز تازه نيست! قصه? ميدان داري اجنه بر عرصه? مديريت کشور، «رمز شکستن يک سکوت ?? ساله» است و تکرار حکايت «سگهاي گشاده و سنگهاي بسته» است که «ميرمـان» گفته بود. دعواي اجنه بر سر انتخابات آتي، «تعبير خواب بامدادي شيخ» است و روياي قدرت آقازاده هاست و جاري شدن سيل خرافه و «به گل نشستن» کشتي نظام، اثبات ماجراي مشهور «بيل و پيل» است که «هاشمي نوشته بود».
معلوم نيست «مصباح» هدايتشان! چرا در ميان خيل سوالهاي بيجواب «خاموش» نشسته است و نظريهپرداز حکومت اسلامي و تئورسين «فرقه مطلقيه» نميگويد که قدرت خداي گونه و مطلقيه چگونه مسحور اجنه? شيطان شده است؟
مدعيان اصول، اين بار «نميتوانند» فتيله? دعوا و اختلاف بر سر قدرت را «پايين» بکشند، بناچار صدايشان را «بلند» کردهاند. صدايشان را بلند کردهاند که «گوششان سنگين» است؛ که اگر نبود ميدانستند ماجراي رمالي و کف بيني دولتمردان داستاني است که بر هر سر بازاري هست. شايد هم مستي زدگان قدرت خود را به کري زده بودند که نتوانستند در حساسترين روزهاي تاريخ کشور، از حمايت نامحمودشان دست بکشند و همچون مردم پيام ميرحسين را لبيک بگويند که ميگفت «من آمدهام، چون روندهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي موجود را نگران کننده يافتم. آمده ام تا کرامت انسان ها را پاس بدارم. آمده ام تا از حق مردم دفاع کنم و حامي گردش آزادانه و شفاف اطلاعات براي مردم، اين ولي نعمت دولت ها، باشم».
متوليان امور و مدعيان اصول، اهل کرامات شدهاند! زهر رمالي را چشيده و چشم بسته غيب ميگويند و مسئوليت خويش را فراموش کردهاند. فراموش کردهاند که در طلاييترين سالهاي درآمد کشور، «خزانه» را صرف «خرافه» کردهاند و در بهترين سالها درآمدهاي نفتي را به شياطين سپردهاند تا موجودي حساب ذخيره ارزي را فقط اجنه بدانند!. فراموش کردهاند که کارشناسان و دلسوزان اين مرز و بوم را يا زنداني کردند يا بازنشسته تا امروز که خودشان از دايره بيرون رانده شده اند ياد مديريت فاجعه بار بر کشور بيافتند. فراموش کرده اند روزي را که فرزند انقلاب اسلامي ميرحسين موسوي توهم مديران و انحراف دولتيان و رياست رياکاران و کلاهبرداران بر سرنوشت مملکت و نظام را فرياد مي زد. فراموش کرده اند هر صداي منتقدي را با داغ و درفش خاموش کردند تا کسي را که مي پنداشتند بله قربان گوي آنهاست حفظ کنند.
افسوس! متوليان امر، باز هم به جاي آنکه به انحراف در جمهوريت و اسلاميت نظام بپردازند و به قانون اساسي بازگردند و به دامان فرزندان ملت پناه ببرند، به بازيچهاي و دروغي به نام جريان انحرافي مشغولاند.
سلام ميشه سر وبلاگ چزابه نظر بذاريکه چطورميشه آمارجزيي بازديد از وبلاگ رو پيدا کنم؟
ميخام به خاله بگم چطورآماربه دست بياره اما پيداش نمي کنم!
قبلاً پرشين بلاگ داشت اماانگار پارسي بلاگ نداره؟
الف- دزفول بمناسبت روز 4 خرداد بروزم.
سلام آبجي خانم
من که سراغ گرفتم کافيه ديگه با من که قهر نيستي ؟ خوش اومدي .