حال با چراغ سبزي که نشان داده شده مي توان رئيس دولت را دروغگو و رمال و جن گير ناميد، مي توان از فساد مالي نزديکان و يارانش سخن گفت، مي توان درباره احتمال تغيير نزديک به ده ميليون رأي فکر کرد، مي توان پرده از تبليغات دروغين برداشت، بدون آنکه به اتهام توهين به رئيس دولت و به حکم قاضي، به تحمل حبس يا ضربات شلاق محکوم شد! و جالب تر از همه اين که امپراتوري دروغ انتظار دارد مردم خشمگين از اين همه ستم آشکار، همه تقصيرها را از چشم يک يا چند نفر از نزديکان رئيس دولت ببينند و بار ديگر با شور و شوق در انتحابات مهندسي شده ديگري شرکت کنند تا با پخش تصاوبر آن، بتوان مردمي بودن حکومت را به رخ جهانيان کشيد، و لابد بعد از آن هم مسئولان بلندپايه، برگزاري پرشکوه ترين و مردمي ترين انتخابات تاريخ ايران و بلکه تاريخ بشريت را به يکديگر تبريک گويند! اي کاش صاحبان قدرت بجاي تلاش هايي از اين دست، يک مسئله مهم را مي فهميدند و آن اين که مردم ايران، داراي شعور هستند و بايد به شعور آنها احترام گذاشت. اين چيزي است که همه خودکامگان تاريخ خيلي دير درک مي کنند. آنچه در منطقه ما اتفاق افتاده، نشان داده که حکومت هايي که به موقع اين واقعيت را فهميده اند، در فهم راه هاي تداوم حاکميت خود موفق تر بوده اند. اي کاش حاکمان بجاي تلاش هاي نافرجام براي برون رفت از بن بستي که به دست خود در آن گرفتار شده اند، به آغوش ملت باز مي گشتند. اي کاش شجاعت نوشيدن جام زهر داشتند و در پي آن مي ديدند که اين مردم صبور و نجيب، عذرخواهي شان را مي پذيرند و مصالح بزرگتر ملي و تاريخي کشور را قرباني ارضاي حس انتقام جويي خود نخواهند کرد.
حاميان جنبش سبز از فروپاشي ارکان نظام، آشفتگي نظام اقتصادي کشور و بي اعتبار شدن دولت در عرصه جهاني استفبال نمي کنند، چرا که مي دانند عواقب آن تنها دامن چند نفر يا گروه را نخواهد گرفت و آثار زيانبار آن، به منافع ملي بلندمدت مردم اين سرزمين آسيب هاي جبران ناپذير وارد خواهد کرد. اين روزها بر همگان آشکار شده که پاي بندي به خط مشي مسالمت جويانه و ايفاي رسالت آگاهي بخشي که رهبران جنبش سبز همواره بر آن تأکيد داشته اند، در همين مدت کوتاه، چه دستاوردهاي بزرگي همراه داشته است. اي کاش حاکمان هم از چنين بصيرتي برخوردار بودند و پشت سر خود، زمين سوخته برجاي نمي گذاشتند.