• وبلاگ : شاهد
  • يادداشت : آمار بي شماره
  • نظرات : 4 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    آپم عزيزم

    و منتظر حضور ارزشمندتون

    خيلي قشنگ بود. جاي نقدي رو برامون نذاشتي
    کاربر گرامي
    در تاريخ شنبه 28 آبان 90 نوشته (آمار بي شماره) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. موفق باشيد.
    + صبورانه 

    سلام بزرگوار...

    دعوتنامه داريد براي حضور در صبورانه...منتظريم..

    حق يارتان

    پاسخ

    سلام. دعوتنامه بدون آدرس؟
    + موزون 
    زيبا بود اما کمي سنگين بود
    پاسخ

    سلام . تشکر . سعي مي کنم روش کار کنم
    سلام
    خيلي خوشحال ميشم وقتي منو به خوندني غزلي از خودتون دعوت ميکنيد...تاکيد جمله ي قبل رو روي غزل بذاريد
    و آمار دلتنگي ام بي شماره است
    ازين مصرع چقدر خوشم اومد

    تب خاطـــراتت تنــــــم را گرفتــــــــــــــه
    و اين حال و روز دلي پـ ـاره پـ ــاره س

    سلام نه بابا خود شيفته نيستي مشکلم اعتماد به نفست نيست واقعا دست به شعر گفتنت خيلي خوبه موفق باشي

    التماس دعا

    ياعلي

    پاسخ

    سلام... نظر لطفتونه . محتاج دعاي خير دوستان هستيم هميشه!
    + خيلي مهم نيست 
    ولا نگاه کن که به تو پير مي‌شوم
    تا جاده‌هاي ساده سرازير مي‌شوم

    از روزگار و خستگي‌اش دم نمي‌زنم
    با بوسه بر رواق غمت سير مي‌شوم

    وقتي تو عشق را به خودت مات مي‌کني
    من شاعرانه وسعت تاثير مي‌شوم

    زيباتر از تو هيچ کسي از خدا نگفت
    من با طلوع ذکر تو تکثير مي‌شوم

    شادي به چيست غير کلام قشنگ تو
    بر منبري که با تو جهانگير مي‌شوم

    با کودکان کوچه غريبي نمي‌کنم
    با خاک و زخم و هلهله تفسير مي‌شوم

    از خود غبار غير تو را دور مي‌کنم
    بر جان خود به شوق تو شمشير مي‌شوم

    از دوره‌اي که نام تو را جار مي‌زنم
    در متن هر چه خوف و خطر شير مي‌شوم

    هر دم به ياد ذکر قنوت تو تشنه‌ام
    سر تا به پا تبسم تکبير مي‌شوم

    اشک تو و ترنم لبخند‌هاي تو...
    بر جلوه‌ وجود تو تصوير مي‌شوم

    اين روزها که خنده‌ لب‌ها غريبه است
    اين روزها که با همه تحقير مي‌شوم

    اين روزها که زندگي انکار مي‌شود
    يا در هجوم ثانيه‌ها تير مي‌شوم

    اين روزها که هر چه خدا ضجه مي‌زند
    من خود خلاف معرکه تعبير مي‌شوم

    من ريشه‌ عباي تو را ناز مي‌کنم
    من در عباي ناز تو زنجير مي‌شوم

    در بارگاه لطف تو با صد هزار ناز
    من با نياز و عفو تو تطهير مي‌شوم

    مولا! نگاه کن به کويرت نگاه کن
    آبم که در هواي تو تبخير مي‌شوم

    من ساده نيستم که به کم راضي‌ام کني
    با يک اشاره‌ تو ولي مير مي‌شوم

    با لحن دست‌هاي تو آرام مي‌شوم
    با بغض چشم‌هاي تو درگير مي‌شوم

    من خسته‌ام شکسته‌ام آشفته‌ام ردم
    اما به دست نام تو تعمير مي‌شوم

    من در خيام حب تو زنجير مي‌زنم
    من بي غدير چشم تو تکفير مي‌شوم
    پاسخ

    من نمي دونم چرا هيچ کس حواسش نيست که مصرع اول اين شعر "مولا" ست نه ولا :دي
    +

    http://alimojoodi.blogfa.com/post-244.aspx
    + مهم نيست 
    بسيار عالي بود(اينم نقد)
    -------------------------------
    امروز اما قلمها، سرنيزه هاي تفنگ است.
    امروز ميدان معنا ، خود عرصه کارزار است .
    هر واژه اي يک گلوله، هر جمله يک تفنگ است و قلمهايي به عدد اراده ها بايد دست به کار شود.
    ...
    ديروز از هر چه بود گذشتيم، امروز از هر چه بوديم!
    آنجا پشت خاکريز بوديم و اينجا در پناه ميز!
    ديروز دنيال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود!
    جبهه بوي ايمان مي داد و اينجا ايمانمان بو مي دهد!
    الهي نصيرمان باشد تا بصير گرديم…
    پاسخ

    ياد و راه شهيد شوشتري به خير....


    سلاام .....شعر بسيار زيبايي بود ...نشان از تواناييهاي شما داشت .....هماره موفق باشيد ......با يکي دوروز تاخير ..عيد غدير راهم خدمتتون تبريک ميگم .......

    پاسخ

    سلام . تشکر از حضورتون و دلگرميتون

    برايت نوشـــــتم دلـــــــم تنگ رود است
    و تو خوب ميداني که اين استعاره ست<\/h1>سلام؛
    غزل بسيار زيبا و متفاوتي بود.
    تعبيرات زيبايي که به کار برديد، حتا شيوه ي نگارش تان (که پاره پاره را منفصل نوشته ايد) شاهدي بر نو آوريتان است.
    و بيت آخر که خود دعوت به آغازي ست.
    يا حق

    پاسخ

    سلام. تشکر اميدوارم کرديد

    سلامممم

    خيلي قشنگ بود....وضو کن بيا وقت عشقي دوباره ست............

    پاسخ

    سلاممممممممممممم... چه نفسي :دي


    سلام عالي بود

    سر بزنيد بروزم

    پاسخ

    سلام . تشکر