• وبلاگ : شاهد
  • يادداشت : آمار بي شماره
  • نظرات : 4 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خيلي مهم نيست 
    ولا نگاه کن که به تو پير مي‌شوم
    تا جاده‌هاي ساده سرازير مي‌شوم

    از روزگار و خستگي‌اش دم نمي‌زنم
    با بوسه بر رواق غمت سير مي‌شوم

    وقتي تو عشق را به خودت مات مي‌کني
    من شاعرانه وسعت تاثير مي‌شوم

    زيباتر از تو هيچ کسي از خدا نگفت
    من با طلوع ذکر تو تکثير مي‌شوم

    شادي به چيست غير کلام قشنگ تو
    بر منبري که با تو جهانگير مي‌شوم

    با کودکان کوچه غريبي نمي‌کنم
    با خاک و زخم و هلهله تفسير مي‌شوم

    از خود غبار غير تو را دور مي‌کنم
    بر جان خود به شوق تو شمشير مي‌شوم

    از دوره‌اي که نام تو را جار مي‌زنم
    در متن هر چه خوف و خطر شير مي‌شوم

    هر دم به ياد ذکر قنوت تو تشنه‌ام
    سر تا به پا تبسم تکبير مي‌شوم

    اشک تو و ترنم لبخند‌هاي تو...
    بر جلوه‌ وجود تو تصوير مي‌شوم

    اين روزها که خنده‌ لب‌ها غريبه است
    اين روزها که با همه تحقير مي‌شوم

    اين روزها که زندگي انکار مي‌شود
    يا در هجوم ثانيه‌ها تير مي‌شوم

    اين روزها که هر چه خدا ضجه مي‌زند
    من خود خلاف معرکه تعبير مي‌شوم

    من ريشه‌ عباي تو را ناز مي‌کنم
    من در عباي ناز تو زنجير مي‌شوم

    در بارگاه لطف تو با صد هزار ناز
    من با نياز و عفو تو تطهير مي‌شوم

    مولا! نگاه کن به کويرت نگاه کن
    آبم که در هواي تو تبخير مي‌شوم

    من ساده نيستم که به کم راضي‌ام کني
    با يک اشاره‌ تو ولي مير مي‌شوم

    با لحن دست‌هاي تو آرام مي‌شوم
    با بغض چشم‌هاي تو درگير مي‌شوم

    من خسته‌ام شکسته‌ام آشفته‌ام ردم
    اما به دست نام تو تعمير مي‌شوم

    من در خيام حب تو زنجير مي‌زنم
    من بي غدير چشم تو تکفير مي‌شوم
    پاسخ

    من نمي دونم چرا هيچ کس حواسش نيست که مصرع اول اين شعر "مولا" ست نه ولا :دي