• وبلاگ : شاهد
  • يادداشت : التماسي که يادم رفت!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 2 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... بزرگه 

    سلام.

    شهدامون بي خداحافظي رفتند....( يعني من نديدم رفتنشون رو و اعلام هم نکردند...)

    شهدا"مون"؟؟؟؟؟!!!!!! (چه خودموني ميشم نه؟)

    ديروز صبح مهموني شهدا بود. رفتم سر مزار دايي ولي خجالت کشيدم. حسابي معذرت خواهي کردم که از مهموني کشوندمش اينورتر.

    گرد و غبار گناهانمون ما رو نه تنها با شهدا که با خودمون هم غريبه کرده.

    نمي دونم کي مي فهميم؟ و نمي دونم کي خدا کمکمون ميکنه که بفهميم؟

    خداااااااااااا !!!!

    دارم خفه ميشم ازينهمه غبار......

    نجاتم بده.

    پاسخ

    سلام . منکه اصلا نتونستم تو شهيدآباد دووم بيارم و رفتم بيرون....