با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+*شهيد چمران:*
من بايد از نظر علم از همه بهتر باشم مبادا دشمنان مرا از اين راه طعنه زنند
بايدبه آن سنگدلاني که علم را بهانه مي کنند و به ديگران فخر مي فروشند ثابت کنم خاک پاي من هم نخواهند شد ، بايد همه ي آن تيره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم و
*آنگاه خود خاضع ترين و افتاده ترين فرد روي زمين باشم*
+رزمنده ي زخمي نيمه جوني رو که تو بدنش مونده بود ، يه جا جمع کرد و يکي از پرستارها رو صدا کرد: بيا اينجا! بيا پيشم!. و پرستار آروم و موقر خودش رو به جوون رسوند.
- : چي شده؟
- : سرم رو بزار روي پات!
و پرستار آروم سر بسيجي رو بلند کرد و روي پاهاش گذاشت. جوون سرش رو بلند کرد . نگاهش به نگاه دختر گره خورده بود.
- : برام شعر بخون!
و دختر درحالي که آروم به ابروها و پيشوني جوون دست مي کشيد شروع کرد:
مکن کاري که بر پا سنگت ايو / جهان با اين فراخي تنگت آيو/
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند / تو را از نامه خواندن ننگت آيو...
بقيه رزمنده ها که شاهد اين صحنه بودن خيلي خوششون نيومده بود. يعني چي؟! اين جوون چرا اين جوري مي کنه؟ دختره رو بگو! اون ديگه چرا قبول کرد؟ مثلا اومدن جبهه! - *شاهد*
دختر هنوز داشت شعر ميخوند که جوون آرووم چشمهاش رو بست ...
پرستار سر جوون رو که حالا ديگه شهيد شده بود از روي دامنش بلند کرد و خيلي ارووم رو زمين گذاشت . سريع بلند شد و خودش رو به بقيه زخمي ها رسوند. و ما همچنان نگاه مي کرديم.
بعدا فهميديم که اون جوون برادرش بوده!! - *شاهد*