ازدواج ، یه پدیده عجیبه. دوتا آدم که تا اون وقت حتی حق نداشتن درست و حسابی به هم نگاه کنن ، حالا محرم ترین انسانهای روی زمین میشن، اون هم فقط با خوندن چند کلمه!
امیدوارم واسه همه پیش بیاد ، اون لحظه ای که عاقد خطبه رو می خونه و تو ، توی سینه ات احساس داغی می کنی. همون وقتی که حس می کنی یه بغل محبت تو دلت قلمبه شده!
نه! اشتباه نکن! این احساس مخصوص اونهایی نیست که قبل از ازدواج ، کلی با هم لیلی و مجنون و رومئو و ژولیت بودن و صبح تا شب تو کافی شاپ و کافی نت و سینما ، دل و قلوه رد و بدل می کردن. نه ! این یه وعده الهیه. این همون مودت و رحمتیه که خدا تو دل هر زن و شوهری قرار می ده و با اون جلف بازی ها تومنی صد هزار فرق معاملشه!
هر چند خیلی ها اصرار دارن که خیلی چیزها رو متوجه نشن . یعنی می دونی بستگی به دماسنج قلبت داره . بعضی ها اونقدر حساسن که همون سر سفره عقد ، دماسنجشون به صد درجه می رسه، ولی بعضی ها هم اون پایین دما سنجشون رو گذاشتن تو یه ظرف پر از یخ! پس دماسنج بیچاره هر چه قدر هم که هوا گرم بشه نمی تونه از جاش جم بخوره!!! بعد هم دادشون بلنده که ما همدیگه رو نمی شناختیم . به زور زنمون دادن. به زور شوهر کردیم. و با این حرف تا آخر عمر می سوزن و می سازن و حاضر نیستن نگاهشون رو برای یه لحظه هم عوض کنن.غافل از این که خدا واسه بودن مودت و رحمت بین اونها هیچ شرطی قرار نداده. غافل از اینکه اگه بخوان می تونن ظرف یخ رو بشکنن و دماسنج رو رها کنن!
هر چی هست من مطمئنم ، اشکالاتی که سر راه یه زندگیه مشترک به وجود میاد همش از نوع error user هستن وگرنه سیستم عامل تکمیله تکمیله.
پ ن1- همه اینها رو گفتم که بگم چند روز دیگه سالگرد ازدواجمونه . راستی به نظر شما واسه این روز چه برنامه ای داشته باشیم خوبه؟