بسیجی، یه اسم قشنگ که واسه من دنیایی معنی داره . شاید بگید بازم می خواد شعار بده ولی باور کنین بسیجی واسه من یعنی مسافر آسمون. یعنی یکی که دیر یازود باید بپره! و خدا کنه که خودم هم بسیجی باشم...
راستش باید این رو قبول کنیم که تو هر قشری خوب و بد هست. آدمهایی که همه جا فقط به دنبال منافعشون هستن و براشون مهم نیست که به جز مادیات یه چیز دیگه هم تو زندگی وجود داره و اون معنویته! اینکه بعضی ها واسه خاطر سهمیه و وام بانکی و جنس قسطی عضو بسیج می شن و کارت می گیرن یه حقیقته . ولی واقعیت بسیج چیز دیگه ایه! وقتی به خودت زحمت بدی و یه شب جمعه تو گشت شبونه بچه های یه مسجد پا به پاشون باشی یا وقتی همراه نوجوونهای بسیجی تا دیر وقت واسه زدن یه نمایشگاه شهدا این ور و اونور بری ، می فهمی که اگه بخوای به فکر سهمیه باشی نمایشگاهت به دل هیچ کس نمی شینه و این اعتقاد رو تو چهره تک تکشون می تونی خیلی راحت بخونی!
وقتی یه بچه دوازده سیزده ساله تو نمازش می گه : اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک، دیگه باورت میشه سهمیه های جور واجور هیچ جایی تو دلش ندارن و بی اختیار خدا رو شکر می کنی که نعمتی به نام بسیج به ما عطا کرده. نعمتی که یه جور مأمنه تو این دنیای پر هیاهو...