روزنامه های جورواجور - بانک جهانی - استاندارهای مختلف - فرماندارهای گوناگون - مدیران اداره آب و فاظلاب متعدد - شهرداران متفاوت و در آخر قصه سرایان این مرز و بوم هرساله (از زمانهای کهن) در زمستان و بارندگی برای شهروندان اهوازی تکرار می کنند!
ومن نمی دانم این چه داستانی است که تا 100 سال دیگر هم تکراری نخواهد بود و فرزندانمان هم با اشتیاق به آن گوش خواهند داد:
باز باران با ترانه / با لجن های فراوان
می رود تو هال خونه / تا اتاق خوابم روونه
یادم آرد روز پیشین / خوب و شیرین!!!!!
تو خیابونهای اهواز / چاله های شرکت گاز
فاضلاب و بوی جوبش / اَه لجن ها توی جوبش
تو خیابون ها روونه / این لجن تا توی خونه
خانمه با بچه افتاد / تو لجن ها داد بی داد
وای ماشین داره می آد / وای لباسم ! آی امداد
آب گل روی لباسم / باز دیر میشه کلاسم
این جا باید قایقی داشت / یا که کفش عایقی داشت
جوب کوچه پر زباله / انگاری پاکی محاله
شهرداری خوابه خوابه / یا موبایلهاشون خرابه؟!
این همه وضع اسفناک / ناگوار و سخت و غمناک
با سه چارتا قطره بارون / نم نمک ! نه مثل تهرون
آخه انصافه عزیزم ؟ / اینجا، اهواز تمیزم!!!
و این داستان تا سالها ادامه خواهد داشت و این شعر از خاطره ها خواهد رفت!!