خیلی وقتا اون چیزی که می گی دقیقاً همون چیزی نیست که می خوای. و مشکل وقتیه که بین تموم حرفات همون حرف ناخواسته تیری میشه و دل اونهایی رو که دوسشون داری می شکونه. تو یه چنین وقتی هرچقدر هم که توجیه بیاری وضع بدتر میشه یا به عبارتی: میای ابروش رو درست کنی می زنی چشمشم کور می کنی!
می گن رو حرفات فکر کن بعد به زبون بیارشون . ولی درمورد من درست تو موقع هایی که رو حرفام فکر می کنم و به خیال خودم سنجیده ترین حرف رو میزنم طرف مقابل جوری ناراحت میشه و سوءتفاهم واسش پیش میاد که بعد تا چند روز باید عذر خواهی کنم شاید بتونه منو ببخشه!
نمی دونم مشکل از کجاست. ولی می دونم که نمی خوام این جوری بمونه. از تموم کسایی که ناخواسته دلشون رو شکوندم عاجزانه می خوام من رو ببخشن. تو هم همین طور... باشه!
پ ن: یه سوال! واسه یه بچه کنکوری که فجیعاً دوست داره تو یه رشته مهندسی دانشگاه امیرکبیر قبول بشه و درضمن اصلا هم حوصله درس خوندن نداره چه راهی پیشنهاد می کنید؟ معضلیه ها!