مرگ بر اسرائیل
اتل متلهای قبلیم که یادتون هست. خیلیها وقتی خوندنشون میگفتن اینها شعرهای خودت نیست. مال آقای سپهره.
حالا اومدم بگم : من کجا و سپهر کجا. درسته من تحت تأثیر ایشون بودم وهستم .اون هم از نوع شدیدش. این شعرها رو هم وقتی گفتم که ایشون تازه شروع به شعر گفتن کرده بودن و تو نشریه فکه مطلب می زدن و کمتر کسی بین مردم میشناختشون. ولی من شیفته صراحت و پاکی و روونی کلامشون شده بودم و هیچ قالبی رو واسه گفتن حرف دل روونتر از قالب ایشون پیدا نکردم. این هم تقدیم به مردم فلسطین...
اتلمتلیهمسجد
یه مسجدقدیمی
یهمسجدیکهحتماً
اسم اونوشنیدی
روییهتپهدور
قبلهاول ماست
یه جایی که برامون
تفسیرلیل اسراست
یه روز یهعدهنامرد
ازراهدوررسیدن
باحیلهو بانیرنگ
به جنگ اوندویدن
به اسم دین موسی
جنگوویرونیکردن
بهنامارضموعود
اونجاروخونیکردن
باتانکایآهنی
خاکوبهخونکشیدن
پرستوهایعاشق
ازاونجاپرکشیدن
منافقای ترسو
پشتمیزانشستن
باادعایسازش
دل قدسوشکستن
صهیونیاینامرد
بازمویرونیکردن
مردم وازخونشون
بازمبیرونمیکردن
لبخندبچههارو
جوابترکش دادن
مثلکنه بهجون
مسجدمونافتادن
هرروزترورمیکردن
مردمبیگناهرو
ازچشمامیگرفتن
روشنینگاهرو
گلهایاون سرزمین
دیگه تازه نبودن
پرقناریها رو
دزداشکستهبودن
گرگا میشاروکشتن
دنیافقط نگاه کرد
آمریکا باگرگابود
اوضاعرو،روبهراهکرد
جوونهایفلسطین
دیدن خدارودارن
بادست خالیگرگ رو
بایدازپادرآرن
گرگا بازم میکشتن
دنیابازمنگاکرد
اماجووناین دفه
روبه سوی خدا کرد
ازاون به بعد باسنگا
به جنگ دیودویدن
عشق خداداشتن و
مرگوبه جون خریدن
چشم سیاه گرگ و
باسنگا شون دریدن
نقشه پیروزی رو
رودشتخون کشیدن
ایکسی که نالة
اینمردم رو میشنوی
امابازم خودت رو
به نشنیدن میزنی
بدون که این جوونا
پیروزمیشن یهروزی
اونوقت توازخجالت
چشموبهخاکمیدوزی
بدون که این نالهها
همش یه امتحانه
تاببینیم کی ازاون
نمره بیست میاره
هرلحظه بودن ومرگ
پیش چشاجاریه
دست فلسطینیا
منتظر یاریه ...