باز یادم رفته انگار ، جیره خوار توست دستم
من نمک گیر تو بودم ، باز قلبت را شکستم
توبه های زور زوری ، عهد و پیمان عبوری
شرمگین هر چه بودم ، شرمگین هر چه هستم
روضه هایت حس و حالی ، بعد روضه بی خیالی
تو بزرگ و مهربانی ، من ولی دنیا پرستم
با دروغ و حقّه بازی ، پیش مردم فیلم بازی
خسته ام از این همه رنگ ، کاش از هم می گسستم
من نمازم را نخواندم ، دیر می شد ! دسته می رفت!!
از نماز تو سرودم، چشم را بر خویش بستم.
شعر از شاهد
شاهد ::: چهارشنبه 87/10/11::: ساعت 11:36 صبح