اینجا یه کوچه توی مرکز شهر هست که منتهی میشه به چندین مهدکودک و مدرسه از ابتدایی گرفته تا دبیرستان. سر این کوچه یه تابلوی ورود ممنوع زده شده که البته سالهای ساله راننده ها به اون کاملاً بی توجهند و با کمال پررویی و با سرعت زیاد وارد ورود ممنوع می شدن و این میون یه عالمه بچه بود که با بوق اتوموبیل ها هراسون به این طرف و اون طرف می دویدن!
رفتم راهنمایی رانندگی و با رئیس این اداره صحبت کردم که اگه می شه یه افسر بزارن سر کوچه تا امنیت بچه ها تأمین بشه. گفتن نمی شه ما اونجا تابلو ورود ممنوع زدیم دیگه افسر نمی خواد!
خلاصه بچه های هراسون و مامانا و باباهای نگران زندگی مسالمت آمیزشون!!! رو با راننده های متخلف ادامه دادن و هر روز شاهد بحث و جدل یکی از والدین با یه راننده متخلف بودیم تا اینکه یه روز یکی از راننده ها تحملش سر اومد و راه تکرار برخطر بست ! چجوری ؟ ببینید: