این شعر رو 7/10/88 یعنی بعد از جنایت فتنه گران در اهانت به عاشورای حسینی و قبل از خروش امت حزب الله و روز تاریخی "نه ده" گفته بودم(البته اون موقع ما چالوس بودیم و چالوسیهای غیور نتونستند تا نه دی صبر کنند و " هشت ده" فریاد خشمشون رو روی سر فتنه گران آوار کردند...
تو را ای فتنه گر نابود می سازیم
صدای عو عوت ، خاموش می سازیم
مرا نشناختی ناکس!
من از نسل خروشانم
تمام زندگی را من ازان دوست می دانم
نه از مرگم هراسی هست
نه از گرگان بی ایمان
نه از نیش مگس هایی
که چون تو تازه رس هستند!
اگر هم تاکنون از من،
صبوری دیده ای ، تنها
پیام رهبرم را گوش جان دادم.
من از یاران عاشورام
و شاگرد کلاس غیرت عباس می باشم
تو را ای سبزک ملعون
ایا سبز لجن آجین
میان جوب های کوچه هامان محو میسازیم
و این اتمام حجت بود!
تو ای میری که از میری فقط نامی به خود بستی
و با همراهیّ بانویت
جمل را تازه می سازی
به والله ! عاشقان حضرت سید علی امروز
چونان امواج دریاهای طوفانی
تو و نام و نشانت را
به یک سر نیست می سازند
و آن دنیای شومت را همینجا
جلوه گر بینی...