دو سه روزه درگیر یه چیز کوچولو شدم! یه چیز خیلی کوچولو اما بامزه! راستش رو بخواید "وسطی..." نی نی دار شده! یه نی نی کوچولو و ملوس که دیشب طی مراسمی از اسمش پرده برداری شد: علی.
خلاصه همه اهل خونه سرگرم کارهای علی کوچولو، این مرد کوچک که خونه شون در داره ،در خونه شون کلون داره ، ایوون داره ، حیاطش باغچه داره ، اتاقش طاقچه داره لای لای لای... هستند و من هم اهل خونه م! با این تفاوت که باباش نرفته به جبهه فقط رفت یه اردوی یه روزه منطقه جنگی و زود برگشت!
به صورت ظریف نی نی که نگاه می کنم تا مدتها با خودم فکر می کنم که الان داره به چی فکر می کنه؟ از دنیا خوشش اومده؟ از اومدن خودش پشیمون نشده؟ راستی اون می دونه از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟
ولی مطمئنم جواب خیلی از این سوألا به پدر و مادر علی کوچولو و البته ما که دوروبرش هستیم ارتباط داره! این اطرافیان هستند که می تونن از همون اول نوزاد رو با تعالیم اسلامی تربیت کنن و یا اینکه ...
در هر صورت نقش خود انسان هم در سرنوشتش خیلی مهمه ولی واقعا اگه انسان در خانواده ای متولد بشه که تقیدی به احکام و شعائر اسلامی نداشته باشن کارش خیلی سخت تره! چون انسان عادی معمولا تو سن نوجوونیه که به دنبال جواب پرسش های ذهنیش می ره و همین تلاش برای پاسخه که می تونه او رو به طرف راه صحیح و مستقیم هدایت کنه و می شه گفت برای کسی که در خونواده غیر مذهبی به دنیا میاد این رشد دینی حداقل 13 - 14 سال عقب میافته!
به طور قطع روحیات نوزادی که مادرش با وضو بهش شیر میده و تو اتاقش نوار قرآن روشنه با نوزادی که مادرش چشم تو چشم رقاصه های ماهواره، سینه به دهنش می ذاره کاملا متفاوته. اینجاست که جا داره روزی چند بار برای بودن در خانواده ی آشنا با خدا و اسلام و اهل بیت سجده ی شکر به جا بیاریم.
و البته از اون طرف هم قطعا ثواب اون شخصی که در عین بودن در خانواده ی لاقید با تحقیق و انتخاب راه اسلام و دین رو در پیش می گیره چندین برابر خواهد بود.
خلاصه هر چند که اسم این مهمون تازه یاد آور اسم داداش فقیدمه و از روزی که فهمیدم قراره اسمش علی باشه با یه غمی بهش نگاه می کنم اما : تاشقایق هست زندگی باید کرد.
علی جون خوش اومدی