به نام او ...
دزفول جزء شهرهایی ست که من ارادت خاصی به آن دارم. از مقاومتش زیاد شنیده ام و از محبت مردمش. اخبارش را پیگیری میکنم . مدتی ست خبرهای خوبی نمی شنوم.
و باز سخن از علی ست و باز مظلومیت و باز حرف تیر در چشم و خار در گلوست. آری، و این بار معاویهها به نام «علی» خنجر به راه «علی» میزند و باز عمر عاص ها و ابو موسیها آمدند و این بار دزفول سربلند را هدف گرفتهاند . دزفولی که دارالمؤمنین است و همین است که تاب تحمل را از آنان ربوده و با تمام قوا به جنگش آمدهاند.
تازه میفهمم که چرا قرآن اینقدر به عبرت از گذشنته امر فرمود است؛ به کربلا که بنگری حاصل تطمیع و تهدید و تبلیغ معاویه و یزید بن معاویه ست .
وعاشورای امسال دزفول حال و هوای کربلایی تر از گذشته دارد چرا که کوفیان را به عینه در خود میبیند کوفیانی که با نام علی ، اشک علی را میخواهند . کوفیانی خرقه پوش که بر تمام خرقههاشان نشان انگلیس دیده میشود و کشکولهایشان پاکتهای چای کمپانی احمد است و چنان سنگین از پول که با خود حملشان نمیکنند.
آنان که تا کنون در قصرهایشان آرمیده بودند، نمیدانم به یکباره کدامین فرشته وحی! بر آنان نازل شد که بیایید و دزفول بیچاره را نجات دهید که مدرسه میخواهد و حسینیه!!!! و تمام مشکل شهر "هزار مسجد"، نبود یک حسینیه آن هم از نوع احمدیه است . و این بود که کشکولهایشان را کمی سبکتر کردند و مسئولین کم اخلاص و گاه بیاخلاص شهر را همراه و همگام خود نمودند . نمیدانم چگونه، خدا عالم است ، تهدید بود، تبلیغ بود و یا زبانم لال تطمیع. ـ البته بگذریم از آن گروه خرقه پوشانی که با برنامه و از قبل در پستهای مهم کنگر خورده و لنگر انداخته بودند و هستند ـ ولی هرچه بود خوب کار کرد که هیچ یک صدایشان در نمیآید که هیچ حتی گوشهایشان هم دیگر نمیشنود و فریادهای « وا اسلاما» و « وا شهرا» ی مردم هم به گوششان نمیرسد. یعنی میرسد اما رگ دینشان مثل اینکه خواب است و خبرشان نمیکند. تمام این ماجرا یک چیز خوب داشت و آن روشدن چهره واقعی خیلیها که شهر را تبدیل به یک لژ بزرگ کرده بودند و چونان دیگر لژهای فراماسونری با نقاب وارد آن میشدند و بیچاره ناپختگانی که به چنگشان میافتادند.
و این میان جوانان دزفول که انقلابشان و ایرانشان را دوست دارند و نمیخواهند تا آنجا که ممکن است آشوب به پا شود آرام آرام تلنگرشان میزنند که: میدانیم چه میکنید و از کجا آمدهاید پس مراقب کارهایتان باشید که صبر ما اندازه دارد.
و عاقبت چه میشود به مسئولین کشور اسلامیمان بستگی دارد که داد جوانان دلسوز دزفولی را از این مهمانان ناخوانده بستانند یا اینکه ....
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
والسلام
شاهد