امشب که دلم گرفته...
امشب که در ازدحام تنهایی خودم دارم له می شوم ....
امشب که سکوتم گوش دلم را کر کرده .....
امشب که بغضم چراغ قرمز شده سر راه واژه ها ....
امشب که حرفهایت لای همان پوشش قهوه ای زیپ دار منتظرم هستند ......
امشب که سرم را کمی بیشتر از روزهای پیش روی سردی مهر مهمان کردم .....
امشب که هیچ جای این دنیا جایم نیست ....
می خواهم بغلم کنی حضرت خدا ....
دارم می میرم ....
می خواهم تاب تاب عباسی کنم .... انقدر که بندازیم ..... نه در بغل مامان .... نه در بغل بابا .... من امشب فقط تو را می خواهم ......
آدم به پررویی من دیده بودی؟ ندیده بودی؟ مهم نیست! .... چون من خدا به مهربانی تو ندیده ام..... مطمئنم....
خدایا بغلم کن