دیروز عجیب حس و حال دلنوشته نگاری داشت دلم. تلوزیون هم که افتاده بود وسط صندوق رأی و تکان هم نمی خورد! با اینحال الحق و الانصاف جذاب ترین و سرگم کننده ترین برنامه ی تلوزیون اخبار بود!! پس لاجرم بارها و بارها دیده شد....
در میان اخبار گوشمان برخورد به "اجلاس سوریه".... اجلاسی که سعودی ها در آن سنگ تمام گذاشته و علنی برای ارسال اسلحه و تجهیزات نظامی برای معترضین سوری پیشنهاد دادند و البته آمریکا هم حمایت کرد....
کمی تا قسمتی متعجب بودم که آدم هم انقدر پر رو!!!
و امروز صبح که شنیدم بالاخره هفتم اسفند فرارسیده و روز برگزاری همه پرسی قانون اساسی در سوریه است، دریافتم که آن همه دستپاچگی اعراب و آمریکا برای چه بود!این آخرین تیر ترکششان بود.
تا حالا تصاویر را می شد با تهمت فوتوشاپی بودن رد کرد اما رأی ها و صف های شرکت در انتخابات را نه! (هر چند هیچ مولتی متری قادر به اندازه گیری شدت پر رویی این حضرات نیست!)
فکرش را بکنید! هیئت عربستانی در اعتراض به تصویب قطعنامه بدون درج بندی برای ارسال سلاح جلسه را ترک کرد!!!!!!!! این یعنی عملا فریاد زدند : ما ویتامین خون ریزی خونمان کم شده! بحرین که کافی نیست!!
منکه هرچه می کنم خاطره ی از نزدیک دیدن آن همه شور مردم سوریه را در حمایت از بشار اسد نمی توانم از ذهنم پاک کنم. مردمی که خودشان توی مغازه های کوچک ته بازارشان عکس بشار اسد را زده بودند و پشت ماشین هایشان بزرگ نوشته بودند " یا بشار، والله کلّنا معک"... و اینها نه امروز که اوضاع کشورشان به هم ریخته است که تابستان 88 و در اوج آرمششان بود.... دیدن اینها با چشم غیر مسلح! باعث شده که بی بی سی و ان بی سی و هر چه نمیدانم چه سی دیگر هست فریاد بزنند من باور نمی کنم مردم سوریه نظامشان را نخواهند.
حالا همه چیز به مردم سوریه و حضورشان بستگی دارد .... همانطور که جمعه ی آینده ایرانی ها هستند و صندوق های رأی و چشم های جهانیان.....
پ ن: مردم سوریه با حضور 80 درصدی خود پای صندوق های رأی کولاک کردند . مردم ایران چطور؟