این شعر رو قبلا زدم تو وبلاگ ولی خوب چون دوباره دارن به شیعیان توهین میکنن( البته این بار وهابیون عربستان) مصلحت دیدم! دوباره با همین شعر اپ کنم.
مصلحت نیست که از خود جنمی روسازیم
یا که آرامش خود را به خطر اندازیم
خون یک عده مسلمان به زمین میریزد
مصلحت نیست که حرفی به میان اندازیم!
دل آقا چو شکستند خودش می آید!!!
مصلحت نیست که اسبی به دفاعش تازیم
حرم امن امامان که شده ویرانه
مصلحت نیست که ما تفرقه ای درسازیم!
آخر این مصلحت اندیشی ما حدی داشت
این همان شیعه نابیست که به آن می نازیم؟
شعر از : شاهد