سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی انقلاب ما
[ و ابو جعفر محمد بن على باقر از او ( ع ) حکایت کرد که فرمود : ] دو چیز در زمین مایه أمان از عذاب خدا بود ، یکى از آن دو برداشته شد پس دیگرى را بگیرید و بدان چنگ زنید : امّا امانى که برداشته شد رسول خدا ( ص ) بود . و امّا امانى که مانده است آمرزش خواستن است . خداى تعالى فرماید « و خدا آنان را عذاب نمى‏کند حالى که تو در میان آنانى و خدا عذابشان نمى‏کند حالى که آمرزش مى‏خواهند » [ و این از نیکوتر لطایف معنى را برون آوردن است و ظرافت سخن را آشکار کردن . ] [نهج البلاغه]

شاهد


تو کربلا بودیم یه اس ام اس اومد. با کلی ذوق و شوق بازش کردم و...

قیصر رفته بود...

یه جیغ بلند و دیگه نتونستم سر پا وایسم.

چندین سال بود که واسه سلامتیش دعا می کردم. هر وقت دلم واسه یه حس قشنگ تنگ می شد شعرهای قیصر بهترین چاره بود واسه دل.

همیشه به بزرگترها می گفتم وقتی من اومدم سهراب رفته بود و من همیشه دارم تو این حسرت می سوزم که چرا ندیدمش . تو رو خدا من رو ببرید تهران تو کلاس درس قیصر حاضر بشم نمی خوام این فرصت رو هم از دست بدم. اما ناگهان چقدر زود دیر می شود...

فقط یه بار تو یه جلسه شعر تونستم از نزدیک ببینمش و خاطره اون روز رو همیشه با افتخار برا بقیه تعریف می کردم و حالا باور نبودنش خیلی سخته...

تازه از کربلا برگشته بودیم . هنوز خستگیه راه تو تنمون بود اما مگه میشه تو مراسم وداع با قیصر شرکت نکنم؟ رفتیم گتوند. بنزین نداشتیم. قرض گرفتیم و رفتیم...

چه جمعیتی! اشک امونم نمی داد . سر مزارش حس وقتی رو داشتم که تازه داداشم رو به خاک سپرده بودیم. قیصر واقعا حیف بود. شعراش تا ته ته ته قلبم می رفت. افتخار میکردم که روزی قیصر با پدرم تو یه مدرسه درس خونده بودن و وقتی از زبون قیصر شنیدم که خودش رو دزفولی می دونه بیشتر به خودم می بالیدم. اما حالا بیشتر از همه احساس شرمندگی می کنم چون مردم شهرم تازه فهمیدن که قیصر مال خودشون بوده و چه گنجی رو از دست دادن.

خدایا هنوز زود بود...

« و قاف

حرف آخر عشق است

آنجا که نام کوچک من

آغاز می شود»

               قیصر امین پور



شاهد ::: شنبه 86/8/12::: ساعت 11:46 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 249
کل بازدید :768282
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : شاهد[596]
نویسندگان وبلاگ :
اون یکی شاهد (@)[14]


« زبانی دارم که مانند تیغ زهراگین است. با همین زبان از عظمت ملت خود که دارای مکارم بسیار است دفاع می کنم.»
 
 
 
>>لینک دوستان<<
لحظه های آبی
فصل انتظار
پیاده تا عرش
کلبه
بندیر
جبهه وبلاگی غدیر
جامانده
اس ام اس های مثبت
سلمان علی ع
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
مهربان
سامع سوم
نی نی شاهد
گل آفتابگردون
پا توی کفش شهدا
دریای دل
میم.صاد
سیمرغ
دفاع مقدس
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
یک نفس عمیــــــــــق
طوبای محبت
مهربانی
خاکریز ولایت
هیئت فاطمیون شهرضا
یک جرعه آسمان
عشق نامه
تربت دل
غزه در فلسطین
آنتی التقاط
نگاهم برای تو
حاج آقا مسئلةٌ
حقیقت بهائیت
از این دست
خواهر خورشید
دیسون
نیروی امنیتی
پـــــــــلاک
دکتر علیرضا مخبردزفولی
ناصیران
منم سلام
هنر آشپزی
تمهید سبز
کِلکِ بی کلک
خاک
خاکریز مقاومت دزفول
رحمت خدا
ارمینه
تا اقیانوس(میثم خالدیان)
یاد شهدای اندیمشک
اهدنا الصراط المستقیم
شاعرانه(عبدالرحیم سعیدی راد)
از 57
موجی
ملامحمد علی جولای دزفولی
بانک اشعارعاشورایی(سعیدی راد)
حروف سیاسی
وسعت دل
بُنگروز(پرموز)
ناگهان ترین
سبوحا- حاج اقا جلیلی
کیستی ما(یامین پور)
خورشید عالم تاب
یادداشتهای یک خبر نگار
سراب طنز
مرکز عاشورا دزفول
چوب خدا
راه 57
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اهواز
بچه های مسجد نجفیه دزفول
فاتحان دز
حسین سنگری
الف دزفول
التیام ( شعرهای مستعان)
گروه فعالان مجازی نخیل
بسیجیان پایگاه شهید سیادت
یاد شهیدان و رزمندگان اندیمشک
لبیک یا امام
شهید روح ا...سوزنگر
یک طلبه
پاورقی
خاطراتی شیرین از یک زندگی مشترک
باشگاه خبرنگاران-ویژه نامه شهادت حضرا زهرا(س)
عطار نــــــــــــامه
زن،بصیرت،عفاف و حجاب
نرمافزار مدیریت اطلاعات شهدا(ایثار)
کلیـــــد
میثاق(مسجدامام حسن عسکری دزفول)
خاطرات شهدا
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<