اول نوشت: ثبت نام در طومار حامیان طرح سایبری ها دیدار رهبری میخواهند در پست قبلی همچنان ادامه دارد...
******************************************************
تصمیم قاطع داشتم که این بار اختلافات رو کنار بزارم و کاملا بی طرفانه از کارهای نماینده شهرم دفاع کنم تا دیگه متهم به اخلالگری در روند خدمت به مردم!!! نشم. با این تفکر مجدانه در مقابل ایرادهای اطرافیانم ایستادگی می کردم و علارغم تعجب دیگران در مقابل هر ایرادی فقط می گفتم: سخت نگیرید بزارید کارش رو بکنه!
ماجرا این بار کلنگ زنی پالایشگاه مهرگان دزفول به همت سید احمد آوایی نماینده محترم شهرستان دزفول در مجلس شورای اسلامی بود.... ادامه مطلب...
قبل نوشت:دوست دارم خیلی از مسئولین فرهنگی یه جوری از کار برکنار بشن و راه برای ورود جوونهای پاک باز بشه تا یادشون بیارن انقلابی و خدایی کار کردن چه مدلیه! واقعا جای تأسفه که اینها خودشون روزی انقلابی دوآتیشه بودن و اما امون از روزمرگی...
منبع تابناک
دزفول، شهری است که نیاز به معرفی ندارد. شهری که پایتخت مقاومت ایران لقب گرفت.
دزفولیها طی 8 سال و در زیر موشکبارانهای شدید عراق، شهر را ترک نکردند و در طی 2700 روز مقاومت 2600 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کردند. مردمی که زخم 176 موشک 6،9 و 12 متری را هنوز به یادگار میکشند، که گاه در کوچه های 3 و 6 متری فرو مینشست و بیش از 80 تابوت را در یک روز بر شانههای شهر شناور میکرد. بماند بیش از 2500 گلوله توپ و300 راکتی که گاه و بیگاه مردم را بیشتر با واژه شهیدو شهادت آشنا میکرد.
مردمی که همیشه آشنای شهدا بودهاند و همیشه مرام و معرفت و ارادت خود را به شهدا اثبات کردهاند و این امر را میتوان از حضور گسترده و پرشور مردم در گلزارهای شهدای شهیدآباد و بهشت علی، چه در دوران دفاع مقدس و چه پس از آن مشاهده کرد.
و اما بعد ... سال 80 بود که پیکر 8 شهید گمنام دفاع مقدس مهمان شهرستان دزفول شدند که خاطره آن تشییع جنازه تاریخی و استقبال مردم شهیدپرور دزفول از این گمنامهای آشنا هیچگاه از خاطر شهروندان دزفولی نمی رود.
جنگ نرم را اگر به جنگ بودن قبول داریم پس باید اصول جنگ را هم در آن رعایت کنیم! جنگ بدون حمله محکوم به شکست است.
قرار داشتن در موضع حمله و بازیگردان حوادث بودن امتیاز بزرگی ست که نمی دانم چرا این روزها مسئولین فرهنگی علی رغم دستورات و تأکیدهای مکرر رهبر فرازنه، به آن بی توجهی نشان می دهند.این روزها دیگر همه می دانند که جنگ هزاره سوم، جنگ رسانه است و تلوزیون و رسانه های دیداری نقش بسیار مهمی در تحولات اجتماع دارند.
رشد روز افزون و قارچ گونه ی شبکه های ماهواره ای و حمایت های میلیاردی اربابان پول و قدرت جهانی از این رسانه ها که با هدف گسترش بی بندوباری و دین گریزی در میان جوامع مذهبی پا به عرصه ی وجود گذاشته اند ما را بر آن می دارد تا کمی جدی تر به ساخت محتوای فرهنگی فاخر و ارائه نمونه های سرگرم کننده و جذاب از مفاهیم دینی و اخلاقی بپردازیم.
در این میان این روزها خبری در صدر اخبار رسانه قرار گرفته با عنوان: شروع به کار آزمایشی شبکه "شما" !
"شما" نامی که بی درنگ ذهن آدم را به طرف شبکه ی ماهواره ای "من و تو" می برد!
سوال اینجاست که آقایان مسئولین فرهنگی رسانه!
1-تا کی می خواهید در موضع انفعال باشید و منتظر حمله دشمن باشید و مدتها بعد از به نتیجه رسیدن حمله و تک دشمن پاتکی ضعیف از خود نشان دهید؟
2- آیا وقت آن نرسیده که شما هم حمله را شروع کنید؟ باورکنید بهترین دفاع ، حمله است!
3- برفرض محال که پاتک شما خیلی هم قوی باشد!!! چه نیازی هست که به این تابلویی نشان دهید که پاتک شما در جواب کدام حمله ی دشمن است؟
4- آیا واقعا قحطی اسم بود؟ در جایی بحث می کردیم که وقتی مداحی نوحه ای را بر ریتم آهنگ ترانه ای می خواند پیش از متن نوحه این ترانه است که در ذهن مخاطب تداعی می شود و همین یکی از اسیبهای جدی مداحی این روز ماست . حالا همین مسئله را می توان تعمیم داد به سایر مسائل! برنامه های شبکه "شما" هر چقدر هم که خوب باشند آیا به این می ارزد که با هر بار زدن دکمه ی کنترل تلوزیون و رسیدن به این کانال اول در ذهن مخاطب برنامه ها و فیلمهای شبکه ماهواره ای " من و تو" تداعی گردد؟ و اصلا در این شرایطی کارها و برنامه های "شما" نتیجه ای خواهد داد؟
البته این فقط یک نمونه بود و حتما خود شما با خواندن این مطلب لیست بلند بالایی از برنامه هایی که این روزها از صدا و سیما پخش می شود و هرکدامشان در مقابل و در مواردی کاملا مشابه یکی از برنامه های شبکه های ماهواره ای ساخته شده را در ذهن خود گذراندید.تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل...
توجه به حرم شریف امام زادگان و بزرگان از قدیم الایام جزو افتخارات ایرانیان بوده و هست. احترامی که به واسطه ی آن ارادت خود را به معصومین علیهم السلام نشان داده و اوج عبودیت خود را با تکریم دوستان خدا به تصویر می کشند.
علی بن مهزیار اهوازی از جمله بزرگانیست که با توجه به اسناد بسیار موجود تشرفشان به محضر امام عصر (عج) به اثبات رسیده و حرم این بزرگوار سالهاست که مأمن عاشقان مهدی (عج) می باشد. حرمی که صفای عجیبش دل هر زایری را گرفتار خود می کند.
سه شنبه گذشته اهواز بودیم و رفتیم تا دلمان را به صفای حرم علی بن مهزیار جلا دهیم که دیدیم...
اشکمان درآمد! می گفتند طرح توسعه ی حرم است . اما آیا توسعه این همه بی احترامی می خواهد؟ مانند بی ارزش ترین ساختمانهای فرسوده از پایه حرم را ویران کرده بودند و گنبد روی ساختمان آوار شده بود. به خدا وهابی ها هم جرأت این چنین بی حرمتی ای را به خود نمی دهند! آیا نمی شد ساختمان را کم کم و مرحله به مرحله تخریب و بازسازی کرد؟ آیا نمی شد شبانه آوار را از محل دور کرد؟ یا لااقل دور آوار پرده کشید تا دل زائران آتش نگیرد؟
من که از آقا خجالت کشیدم در چنین شرایطی توسل بخوانم...
وبلاگ نویسان اهوازی! نیستید یا خوابید؟؟؟؟؟
دیشب و درست در روزی که اخبار خبر اتمام نمایش فیلم های نوروزی در سینماها رو اعلام کرد بالاخره اخراجیهای 3 به شهر ما رسیدند و تونستیم ببینیمشون!!
ده نمکی اشتباهات هر کدوم از کاندیداها رو بدون هیچ اغمازی و خیلی جالب به تصویر کشیده بود. هر چند همراه هام از سروصدای زیاد فیلم شاکی بودند و می گفتند بابا سرمون درد گرفت! ولی من معتقد بودم دقیقا همین سرو صدا هم عین واقعیت انتخابات 88 بود. سروصدایی که اگر نبود خیلی از مردم درست فکر می کردند و درست انتخاب می کردند و اون همه ماجرای تأسف بار پیش نمی اومد...
دیروز 90/1/15 اولین جلسه ی مجلس شورای اسلامی در سال جدید تشکیل شد. البته اگر درست یادم باشد سال جدید اداری از 5 فروردین شروع شده!!!
اینگونه "دیرکاری" ها آن هم در سال جهاد اقتصادی به نظر شایسته نمی آید.... بگذریم!
اولین مصوبه ی بهارستانی ها در بهار 90 تشکیل "کمیته ی تخصصی جهاد اقتصادی" بود! حالا این چه جور کمیته ای است که اصولا تخصصش جهاد آن هم از نوع اقتصادی ست ؛ الله اعلم!
ولی به اندیشه ی این حقیر، وقتی مولایمان امام خامنه ای از میان این همه کلمه عدل دست می گذارند روی جهاد! یعنی اینکه باید همه و همه به میدان بیایند و جهادگر باشند درست مثل روزهای جهاد نظامی!
جهاد با کمیته و مصوبه و بخشنامه اتفاق نمی افتد . این روحیه ی بسیجی ست که جهادگر ساز است!
روحیه ای که انسان را آنگونه می سازد تا برای خدمت به خلق خدا تنها رضای خدا را ببیند و لاجرم تا بهترین را برای خدا انجام ندهد ، از پا ننشیند!
حالا آقایان بهارستانی بالاغیرتن این بهترین ِ شما بود؟
دو سه روزه درگیر یه چیز کوچولو شدم! یه چیز خیلی کوچولو اما بامزه! راستش رو بخواید "وسطی..." نی نی دار شده! یه نی نی کوچولو و ملوس که دیشب طی مراسمی از اسمش پرده برداری شد: علی.
خلاصه همه اهل خونه سرگرم کارهای علی کوچولو، این مرد کوچک که خونه شون در داره ،در خونه شون کلون داره ، ایوون داره ، حیاطش باغچه داره ، اتاقش طاقچه داره لای لای لای... هستند و من هم اهل خونه م! با این تفاوت که باباش نرفته به جبهه فقط رفت یه اردوی یه روزه منطقه جنگی و زود برگشت!
به صورت ظریف نی نی که نگاه می کنم تا مدتها با خودم فکر می کنم که الان داره به چی فکر می کنه؟ از دنیا خوشش اومده؟ از اومدن خودش پشیمون نشده؟ راستی اون می دونه از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟
ولی مطمئنم جواب خیلی از این سوألا به پدر و مادر علی کوچولو و البته ما که دوروبرش هستیم ارتباط داره! این اطرافیان هستند که می تونن از همون اول نوزاد رو با تعالیم اسلامی تربیت کنن و یا اینکه ...
در هر صورت نقش خود انسان هم در سرنوشتش خیلی مهمه ولی واقعا اگه انسان در خانواده ای متولد بشه که تقیدی به احکام و شعائر اسلامی نداشته باشن کارش خیلی سخت تره! چون انسان عادی معمولا تو سن نوجوونیه که به دنبال جواب پرسش های ذهنیش می ره و همین تلاش برای پاسخه که می تونه او رو به طرف راه صحیح و مستقیم هدایت کنه و می شه گفت برای کسی که در خونواده غیر مذهبی به دنیا میاد این رشد دینی حداقل 13 - 14 سال عقب میافته!
به طور قطع روحیات نوزادی که مادرش با وضو بهش شیر میده و تو اتاقش نوار قرآن روشنه با نوزادی که مادرش چشم تو چشم رقاصه های ماهواره، سینه به دهنش می ذاره کاملا متفاوته. اینجاست که جا داره روزی چند بار برای بودن در خانواده ی آشنا با خدا و اسلام و اهل بیت سجده ی شکر به جا بیاریم.
و البته از اون طرف هم قطعا ثواب اون شخصی که در عین بودن در خانواده ی لاقید با تحقیق و انتخاب راه اسلام و دین رو در پیش می گیره چندین برابر خواهد بود.
خلاصه هر چند که اسم این مهمون تازه یاد آور اسم داداش فقیدمه و از روزی که فهمیدم قراره اسمش علی باشه با یه غمی بهش نگاه می کنم اما : تاشقایق هست زندگی باید کرد.
علی جون خوش اومدی
در روایات اسلامی تأکید بر اهمیت مقوله ای با عنوان "حق الناس" به حدی ست که لزوم رعایت آن بر کسی پوشیده نمی ماند.
ولی با کمال تأسف نمونه های عدم رعایت حق الناس در جامعه ی ما به حدی ست که می توان گفت به صورت نهادینه درآمده و خلاف آن عمل کردن عجیب بوده و ساده لوحی به حساب می آید!!!
کشورهای غربی با وضع قوانینی با نام "حقوق شهروندی " در واقع جلوه هایی از همان حق الناس خودمان را برای خود دست و پا کرده و بسیار هم به آن پای بند هستند ولی متاسفانه ما مسلمانان که بیش از 1400 سال پیش این حقوق را در دین و ایین خود داشته ایم هنوز به آن عمل نمی کنیم.
برای مثال دیدن مغازه هایی که اجناس خود را در تمام عرض پیاده رو چیده اند و در واقع آن قسمت از پیاده رو را جزو ملک شخصی خود می دانند امری کاملا عادی شده است حال آنکه حتی استفاده از یک وجب از پیاده رو برای آن مغازه دار حرام و غصبی می باشد و لاجرم مالی که از فروش اجناس آن قسمت به دست می آید هم ...
و یا رانندگان تاکسی که به راحتی بقیه پول را پیش خود نگه می دارند و می گویند : پول خورد نداریم!!! هر کدام از این پول خورد ها لقمه ی حرامی ست که نه تنها خود او بلکه فرزندان و نوه ها و آیندگان او را به تباهی می کشاند!
تا حالا فکر کرده اید چرا با این همه کار فرهنگی باز هم وضع فرهنگ کشورمان مناسب نیست؟ نقش لقمه های حرام و شبهه ناک در این امر را چقدر می دانید؟
در گذشته کسبه و اهل بازار جزو امین ترین و متدین ترین افراد جامعه بوده اند . ولی امروز...
خیلی از جوانانی که تازه وارد بازار کسب و تجارت می شوند حتی یک خط هم از احکام کسب و کار را نخوانده و نشنیده اند! و در نتیجه هر کار خلاف شرعی از دید ایشان زرنگی به حساب می آید!
با توجه به اینکه تمام بازاریان برای ادامه کار خود موظف به دریافت پروانه کسب از صنف خود می باشند آیا نمی توان دریافت این مجوز را منوط به گذراندن یک دوره احکام و مکاسب نمود؟
آقایان، لقمه حرام و شبهه ناک همان است که انسان مسلمان پیشانی پینه بسته را قاتل امام حسین می کند! بیشتر دقت کنیم...
طرح آموزش های رایگان شهروند الکترنیک در شهرهای مختلف کشور در حال اجراست. طرحی که به خودی خود می تواند موجبات پیشرفت و ترقی علمی شهروندان را فراهم کند. این آموزشها که شامل آموزشهای رایانه و اینترنت، زبان انگلیسی، بانکداری الکترونیک و کارافرینی می باشند از سوی مرکز توسعه نوآوری و کارآفرینی دانشگاه تهران در حال اجرا هستند.
گذشته از فوایدی که گسترش و اجرای این گونه طرحها دارند و برکسی هم پوشیده نیست، دقت در رفع نواقص آنها هم می تواند بسیار مفید و لازم باشد. نواقصی که هر چند جزئی و کوچک به نظر می آیند ولی با نگاه به گستره ی این آموزشها و رنج افراد تحت پوشش آن اهمیت آنها غیر قابل انکار است.
بخصوص در سی دی مربوط به آموزش زبان انگلیسی استفاده از عکس ها و کلماتی که با فرهنگ بومی ما در تناقض است برای یک طرح ملی اصلا شایسته نیست. به طور مثال چه لزومی دارد که افراد جامعه در اولین درس و جزو اولین کلمات شنیدن و خواندن و نوشتن کلمه "dancing" را بیاموزند؟ این کلمه چقدر مورد استفاده افراد در خواندن مقالات علمی و ارتباط با انگلیسی زبانها می باشد؟ و اصلا هدف از یادگیری زبان انگلیسی چیست؟ آیا قرار است این زبان به پیشرفت علمی و تحقیقاتی ما و تأثیرگذاری فرهنگ والای اسلامی ایرانی ما بر دنیای غرب منجر شود و یا راهی شود برای هجوم فرهنگ غلط بیگانه؟ که اگر این طور باشد باید گفت طبق نص صریح قرآن کریم « و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» نساء/141 .
استفاده از عکسهای زنان و مردان خارجی که در بعضی موارد به دلیل عدم پوشش مناسبشان، تهیه کنندگان سی دی مجبور به سیاه کردن بخشی از تصویر شده اند چقدر ضروری ست؟ آیا نمی شد از عکس هموطنان خودمان در این آموزشها استفاده شود که نیازی هم به این گونه سانسورها نباشد؟
در سالهای گذشته عدم نظارت دقیق بر آموزشگاههای زبان انگلیسی موجب شده بود که مسئولین این آموزشگاه ها به بهانه استفاده از کتابهای اورجینال تصاویر و کلمات و نهایتا فرهنگ مستهجن غربی را به خورد جامعه و به خصوص کودکان و جوانان ما بدهند که نتایج نامیمون آن هر روز بیشتر در اجتماع به چشم دیده می شود. و این تازه بخشی از ماجراست و خبرهای سازمانهای اطلاعاتی از نقش این آموزشگاه ها در نفوذ در بین جوانان و جذب آنان به عنوان جاسوس در فتنه گذشته حاکی از عمق فاجعه ای است که با نام زیبای یادگیری زبان بین المللی و ورود به دهکده ی جهانی برای ملت ما رقم خورد.
خلاصه ی کلام همان گونه که از قدیم گفته اند " مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود" دقت در شیوه آموزش آن هم وقتی طرحی به صورت کشوری و در میان اقشار مختلف مردم از کوچک و بزرگ و کم سواد و تحصیل کرده قرار است اجرا شود، بسیار بسیار بسیار ضروری می نماید.