سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی انقلاب ما
لازم ترین دانش بر تو آن است که از عمل بدان پرسیده می شوی . [امام علی علیه السلام]

شاهد


فعالیتها و اعتراضات مردم همیشه در صحنه ی  دارالمؤمنین دزفول بر علیه گروه ظاله ی دراویش وارد مرحله تازه ای شد.

طبق اطلاعات رسیده در پی کشته شدن شخصی که در مقابل اعمال قبیح این گروهک تاب تحمل از کف داده و قصد به آتش کشاندن خانقاه و مرکز این گروهک را که تحت پوشش حسینیه!!!!! چند سالیست در دزفول به گمراه کردن جوانان مشغول است، داشته ، جوانان این شهرستان قصد تحصن آرام در مقابل این خانقاه داشتند که با شلیک تیر از جانب اهالی خانقاه روبرو شدند و به ناچار اقدام به پرتاب سنگ به سوی شیشه های خانقاه براه محافظت از خود نمودند که نیروی انتظامی به جای مقابله با دراویش تفنگ به دست ، برخلاف انتظار پلیس با اسپری اشک آور به مقابله با جوانان مؤمن دزفول پرداختند. و پس از بازداشت چند تن از آنان تا صبح جلوی در خانقاه به محافظت از آن مکان پرداخت.

با انتشار خبر این موضوع در میان مردم عزم مؤمنان دردآشنای دزفولی برای تخریب این مرکز ضد دین و ریشه کنی این مفسدان از دارالمؤمنین جدی تر گردیده .به امید آن روز...



شاهد ::: پنج شنبه 88/1/27::: ساعت 7:51 عصر


من نمی توانستم فوق برنامه مسلمان باشم،‌نمی توانستم اول، درس بخوانم  و بعد برای خدا درس بخوانم. نمی توانستم دانشجو باشم و در دانشجو بودنم جوری باشم که خدا هم راضی باشد . اگر کسی بتواند خوب است. شهدا هر چه به ما گفته بودند،‌مطمئناً‌ این را نگفته بودند که کارتان را بکنید و جوری عمل کنید که خدا هم راضی باشد. من از شهدا این را فهمیده بودم که کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنیدادامه مطلب...

شاهد ::: جمعه 88/1/21::: ساعت 11:47 عصر


اتوبوس چه با سرعت میان جاده می تازد، انگار فرار می کند از خاطرات این دشت تفتیده...

کودک ، آرام روی پاهای مادر خوابیده و مادر نوازش کنان مرثیه ی رقیه می خواند...

انگار زمین صدایم می کند: اینجاست ! همین جا! همین جاست که روزی تا آسمان فاصله ای نداشت...

چشم می بندم...صدای خمپاره می آید ... عجب محشری ست!رگبار امان نمی دهد... از هر طرف فریاد یا حسین به گوش می رسد... سر که بچرخانی شهیدی تازه می بینی...

چشم می گشایم...

نمی دانم اینها اسمشان چیست، احتمالاً نوعی سیم خاردارند... هر چه که باشند مرا تا عصر عاشورا بردند... چقدر به نیزه شکسته ها می مانند...

بغض می بارد...

اتوبوس می ایستد...اینجا شلمچه است.



شاهد ::: پنج شنبه 88/1/20::: ساعت 9:55 عصر


تعریف فناوری هسته ای

قبل از آغاز سخن، به تعریفی از فناوری هسته ای نیازمندیم که عبارت است از توانایی تبدیل اورانیوم طبیعی که در طبیعت وجود دارد، از طریق شکافت اتم ها به اورانیوم غنی شده که دارای انرژی بسیار زیاد است که در مقطع کنونی، حدود ده کشور دنیا این دانش را در اختیار دارند.

چگونگی کشف انرژی هسته ای
حدود سه قرن قبل از میلاد مسیح، دانشمندانی یونانی به نام «دموکریت» با مطالعه بر روی اشیای پیرامونش، به این نتیجه رسید که اشیا به رغم شکل ظاهری متفاوتی که دارند، از ذرات بسیار ریز و غیر قابل تجزیه ای تشکیل شده اند. وی اسم این ذرات را «اتم» نهاد که در زبان یونانی به معنی نشکن است.
دو هزار سال بعد از «دموکریت»، دانشمندی انگلیسی به نام «جان دالتون» به این نتیجه رسید که «اتم» هم قابل تجزیه و شکستن است. این مسأله به صورت نظریه باقی ماند تا در سال 1927 میلادی، دانشمند آمریکایی – آلمانی الأصل – به نام «آلبرت انیشتین» فرمول E = mc2 را مطرح کرد و ثابت نمود که «اگر اتم شکافته شود، انرژی عظیمی ایجاد می شود».
کشف انرژی هسته ای، یکی از مهم ترین و اثر گذارترین کشفیات بشر در طول تاریخ بود. اما نکته ای که تقریباً از همان آغاز نگرانی عمیقی را در سطح جهان پدید آورد، قدرت تخریب فوق العاده ی انرژی هسته ای بود که خیلی زود توسط «ابن هایمر» شاگرد «انیشتین» به اجرا درآمد و آمریکایی ها برای نخستین بار به طور کاملاً سرّی در صحرای «نوادا» انفجار هسته ای را آزمایش کردند. ادامه مطلب...

شاهد ::: چهارشنبه 88/1/19::: ساعت 6:10 عصر


قمی نیستم . ساکن قم نیستم . ازونایی هم نیستم که نوربالا می زنن و سالی چند بار امامها و امام زاده ها می طلبنشون و می رن زیارت. ولی یکی که خیلی دوستش داشتم و دارم بهم یاد داد که بخونم :

                     توی خیابون ارم یا توی بین الحرمین     گدایی فرقی نداره حسین و دختر حسین ...

این بیت بدجوری به دلم نشست ... یا حضرت معصومه خودت شفاعتش کن...

بعدها فهمیدم که حدیث داریم که خود اهل بیت ارادت خاصی به حرم حضرت معصومه داشتن و اونجا رو حرم همه ی اهل بیت می دونستن.

یا فاطمه المعصومه اشفعی لنا فی الجنه...



شاهد ::: دوشنبه 88/1/17::: ساعت 7:22 عصر


مهربونم سلام

ببخشید اگه اینجوری باهات حرف می زنم ولی تو انقدر مهربونی که یه وقتایی به خودم جرات می دم و مثل یه دوست صمیمی باهات حرف می زنم ولی بدون همیشه یادمه که تو چقدر بزرگی ...

اون شب که وقت خواب یهو به دلم انداختی که حالا که می خوای بخوابی ضرری نداره یه وضو هم بگیری رو خوب یادمه ... فردا صبح با صدای زنگ موبایلم از خواب بیدار شدم ... دعوت شدم به مناطق جنگی ...چه زود جایزه م رو دادی...

راستی چرا سعی نمی کنم بیشتر از این به حرفات گوش بدم؟ مگه مهربونتر از تو هم دوروبرم پیدا می شه؟

تو اونقدر مهربونی که حتی وقت دلتنگی لازم نیست بگم : هر چی آرزوی خوبه مال تو!

تو همه ی چیزای خوب رو واسه من می خوای... من خودم می رم ... خودم دلت رو میشکنم ... خودم با تو نمی مونم ... و بعد خودم دل تنگت می شم ... و در تمام این لحظات تو با اون نگاه مهربونت هنوز هم منتظر منی و تموم چیزهای خوب رو واسه من می خوای... آخه از کجا دوستی به خوبی تو پیدا کنم؟...

خدا جون دوستت دارم... 



شاهد ::: یکشنبه 88/1/16::: ساعت 5:25 عصر


شب...رملهای فتح المبین... سنگریزه های نوک تیز روی معبر... پا های برهنه...

انفجار (هر چند مصنوعی)... هرم آتش... وحشت ... گوشهایی که از شدت صدا بی اختیار با دست پوشانده می شد...

اگر اینها واقعی بود آیا می ماندم؟

اللهم عجل لولیک الفرج

پ ن1: سال نو مبارک

پ ن2: قربون رهبر به تمام معنا فرزانه مون برم که دقیقا می دونه چه وقتی چه چیزی نیاز جامعه مونه. سال اصلاح الگوی مصرف اسمی که دنیایی معنای آشکار و پنهان داره امیدوارم اونایی که باید بفهمن فهمیده باشن آقا چی گفت!!



شاهد ::: چهارشنبه 88/1/5::: ساعت 12:42 عصر


مرد اتومبیلش رو جلوی در گلفروشی پارک کرد . می خواست برای مادرش که کیلومترها دورتر زندگی می کرد سفارش ارسال گل بده. همین که خواست وارد بشه دختر کوچولویی نظرش رو جلب کرد.
-         دخترم چرا اینجا نشستی؟
-         آخه می خوام واسه مادرم گل بخرم . ولی یه شاخه گل سرخ 2 دلاره و من فقط 5 سنت دارم.
مرد با لبخند دختر رو با خودش همراه کرد و به داخل گلفروشی برد دسته گل خودش رو که سفارش داد گلی رو که دخترک می خواست رو هم براش خرید .
بیرون که اومدن دخترک از مرد خواست تا اون رو پیش مادرش ببره و هر دو سوار ماشین شدن.
آدرس های دخترک اونها رو به قبرستون شهر رسوند دخترک دوید و شاخه ی گل رو روی یکی از قبرها گذاشت و برگشت...
مرد برگشت و سفارش گل رو کنسل کرد . سوار اتومبیل شد و کیلومترها راه رفت تا به مادرش برسه...



شاهد ::: چهارشنبه 87/12/28::: ساعت 1:45 عصر


تیک تاک ساعتها ما را به لحظه ی دیدار امیدوار تر می کند ...

عزیزی گفت ما کارهای مان را برای خدا انجام می دهیم حال آنکه باید برای خدا کارهای مان را انجام دهیم! و تفاوت میان این دو از زمین تا آسمان هفتم است...تازه فهمیدم مشکل از کجاست!

کار را برای خدا کردن می تواند نتیجه اش این باشد که که تو سر کار خودت باشی و حسین ع در کربلا هل من ناصر بگوید ! اما برای خدا کار کردن یعنی با کمترین اشاره ی حسین تا نینوا دویدن حال آنکه حقوق یک ماهت هم دیر شود...اتفاقی می افتد؟

مدتهاست که چشمم را به روی ناپاکی ها می بندم و می خواهم آن را برای دیدار تو تطهیر کنم. تمام زندگی ام فدای تو !

آسمان وسعت انتظار مرا به تماشا نشسته و زمین تشنه تر از من چشم به راهت دارد... 

آقای من دعا کن این نگاه تازه ما را به تو نزدیک تر نماید...

 

پ ن: نوای وبلاگ صدای دخترمه . دعا کنید امام زمانی باقی بمونه و بمونیم...



شاهد ::: جمعه 87/12/16::: ساعت 9:53 صبح


آتش نفس ما جهنّم را می سوزاند ؛

خدایا مهارش کن......

                                                                                                  آیت الله امجد حفظه الله.

 



شاهد ::: یکشنبه 87/12/11::: ساعت 9:16 عصر

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 193
کل بازدید :782030
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : شاهد[596]
نویسندگان وبلاگ :
اون یکی شاهد (@)[14]


« زبانی دارم که مانند تیغ زهراگین است. با همین زبان از عظمت ملت خود که دارای مکارم بسیار است دفاع می کنم.»
 
 
 
>>لینک دوستان<<
فصل انتظار
لحظه های آبی
پیاده تا عرش
کلبه
بندیر
جبهه وبلاگی غدیر
جامانده
اس ام اس های مثبت
سلمان علی ع
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
مهربان
سامع سوم
نی نی شاهد
گل آفتابگردون
پا توی کفش شهدا
دریای دل
میم.صاد
سیمرغ
دفاع مقدس
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
یک نفس عمیــــــــــق
طوبای محبت
مهربانی
خاکریز ولایت
هیئت فاطمیون شهرضا
یک جرعه آسمان
عشق نامه
تربت دل
غزه در فلسطین
آنتی التقاط
نگاهم برای تو
حاج آقا مسئلةٌ
حقیقت بهائیت
از این دست
خواهر خورشید
دیسون
نیروی امنیتی
پـــــــــلاک
دکتر علیرضا مخبردزفولی
ناصیران
منم سلام
هنر آشپزی
تمهید سبز
کِلکِ بی کلک
خاک
خاکریز مقاومت دزفول
رحمت خدا
ارمینه
تا اقیانوس(میثم خالدیان)
یاد شهدای اندیمشک
اهدنا الصراط المستقیم
شاعرانه(عبدالرحیم سعیدی راد)
از 57
موجی
ملامحمد علی جولای دزفولی
بانک اشعارعاشورایی(سعیدی راد)
حروف سیاسی
وسعت دل
بُنگروز(پرموز)
ناگهان ترین
سبوحا- حاج اقا جلیلی
کیستی ما(یامین پور)
خورشید عالم تاب
یادداشتهای یک خبر نگار
سراب طنز
مرکز عاشورا دزفول
چوب خدا
راه 57
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اهواز
بچه های مسجد نجفیه دزفول
فاتحان دز
حسین سنگری
الف دزفول
التیام ( شعرهای مستعان)
گروه فعالان مجازی نخیل
بسیجیان پایگاه شهید سیادت
یاد شهیدان و رزمندگان اندیمشک
لبیک یا امام
شهید روح ا...سوزنگر
یک طلبه
پاورقی
خاطراتی شیرین از یک زندگی مشترک
باشگاه خبرنگاران-ویژه نامه شهادت حضرا زهرا(س)
عطار نــــــــــــامه
زن،بصیرت،عفاف و حجاب
نرمافزار مدیریت اطلاعات شهدا(ایثار)
کلیـــــد
میثاق(مسجدامام حسن عسکری دزفول)
خاطرات شهدا
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<